<ul> <li> <div align="justify"><font size="2"><strong>پایگاه اطلاع رسانی ، خبری و تحلیلی استقلال تهران</strong> - WWW.ESTEGHLALTEHRANFC.COM -حج یکی از زیباترین دستورات اسلامی است. حکمی که قرن‌ها بعد از اجرا شدنش، نظر روشنفکرانی چون پائولوکوئیلوی برزیلی را به اسلام جلب می‌کند تا در مدح این سنت و این حکم زیبای الهی صفحه‌ها مطلب بنویسند اما همواره و در طول تاریخ شرع مقدس اسلام - به خصوص شیعیان - شاهد آن بوده‌ایم که ائمه(ع) و فقها برای واجب‌الحج شدن مسلمانان، شرایطی سخت را مطرح کرده‌اند که شاید اکنون زیاد مورد توجه حجاج قرار نمی‌گیرند. وقتی معصوم(ع) می‌فرماید: «اگر حاجی قبل از سفر حج، از همسایگانش حلالیت نطلبد، حجی مشکوک را انجام داده!» و در تکمیل دستورش، زمانی که از او معنای کلمه «همسایه» را جویا می‌شوند، می‌فرماید: «40 خانه به شرق، 40 خانه به غرب، 40 خانه به شمال و 40 خانه به جنوب از همسایگان محسوب می‌شوند!» <br> بی‌شک اگر در آن زمان سبک معماری آپارتمان‌نشینی امروزی رایج بود، «چهل خانه بالا و چهل خانه پایین» هم به این دستور زیبا افزوده می‌شد. البته احکامی شبیه به این، اصلا مختص حج نیستند و خداوند همواره به واسطه قرآن، پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) به انسان تاکید کرده که حق‌الناس (یعنی حق فرد بر فرد) بر حق‌ا... (یعنی حق خدا بر فرد) ارجحیت و اولویت دارد. به همین سبب در احکام نماز داریم، اگر فردی در انتظار نمازگزار یا طلبکار وی باشد، نمازگزار اول باید طلب او را بدهد یا کار او را انجام دهد و بعد برای نماز قامت ببندد! به همین دلیل بود که حضرت امام خمینی(ره) نمایندگان مجلس را از سفر حج بازداشت. البته همه‌مان شنیده‌ایم، خداوند حق‌ا... را می‌بخشد، اما حق‌الناس را هرگز نمی‌بخشد و مو را از ماست بیرون می‌کشد! <br> امیررضا واعظ‌آشتیانی، مدیر‌عامل باشگاه استقلال و قائم مقام سازمان تربیت‌بدنی کشورمان، به لطف حضرت حق احساس کرده که واجب‌الحج است و می‌خواهد امسال حج تمتعش را انجام داده و رسما حاجی بشود! (البته اگر تا به حال توفیق حضور در مراسم با شکوه حج تمتع را پیدا نکرده باشد) مبارک است! امیدواریم که حاجی در زمان انجام این سفر معنوی یادی هم از ما بکند و برای فوتبال ایران و موفقیتش دعا کند، اما متاسفانه زمان برگزاری این مراسم الهی، درست همزمان با وقتی شده که آشتیانی هم زمان درگیر مدیریت باشگاه بزرگ و پر‌دردسری مثل استقلال تهران و پست قائم مقامی سازمان تربیت‌بدنی ایران شده است. همه ما می‌دانیم که قائم مقام سازمان به دلیل گرفتاری‌های فراوان سعیدلو و حتی آشتیانی بیشتری که نسبت به ورزش دارد، (آشنایی مدت‌ها رییس فدراسیون دوچرخه‌سواری بوده و در این فدراسیون عملکرد خوبی هم داشته است) بیش از شخص سعیدلو درگیر و گرفتار غائله‌های ورزشی است. <br> در چنین شرایط حساسی و در حالی که خود آشتیانی آنقدر پریشان این گرفتاری‌های زیاد شده که قصد داشته از مدیرعاملی استقلال استعفا دهد (که البته مورد قبول هیات مدیره قرار نگرفته است. ظاهرا باشگاه آبی‌پوش آنقدر قحط‌الرجال مدیریتی دارد که جز واعظ‌آشتیانی کسی را برای این پست پیدا نمی‌کند! شاید هم حضور قائم مقام سازمان در راس هرم مدیریتی باشگاه، آرزویی بوده که حالا دست تقدیر آن را برای مدیران باشگاه آبی به واقعیت بدل کرده است!) موسم حج نیز از راه رسیده و او دوست ندارد به ندای حق لبیک نگوید! <br> درست به همین دلیل است که آشتیانی، نفریه را به عنوان جانشین خود در مدتی که در سفر حج است معرفی می‌کند. هرچند که نفریه این امر را نپذیرفته و این مسوولیت را قبول نکرده است! <br> اما در بیست و چند روزی که آشتیانی در سفر حج است، این همه کار مردم که روی زمین می‌ماند را چه کسی باید انجام دهد؟ تمام جماعت ورزشی که کارشان به واسطه حاجی شدن قائم مقام سازمان به اشکال برخورد می‌کند یا تمام آبی‌پوشان و آبی‌دوستانی که در موسم حج آشتیانی، از بابت غیبت مدیر‌عامل استقلال متضرر می‌شوند، حق‌شان را از چه کسی باید بگیرند؟! <br> شاید همین آیاها و چراها بوده که باعث شده شاعر فارسی‌گوی، چنین بسراید: <br> «طواف خانه دل کن که کعبه خود سنگی است <br> که این خلیل بنا نهاد و آن خدای خلیل» <br> سلطان‌العارفین بایزید بسطامی(ره) در طول عمر پر برکتش حج نکرد. حضرت بایزید(ره) سال‌ها به نیت سفر حج پول جمع می‌کرد. تا آنکه توانست 200 دینار زر جمع کند. پولی کافی بود و بایزید(ره) پیاده رهسپار حج شد. چند فرسخی بیشتر از بسطام دور نشده بود که مردی بر وی رسید و پرسید: <br> - کجا می‌روی؟ <br> - عازم حج هستم، اگر خدا بخواهد! <br> - چقدر پول داری؟ <br> - 200 دینار زر! <br> - این پول را به من بده و برگرد. من هفت سر عائله دارم که همگی گرسنه و بیمارند. حج تو منم! <br> سلطان‌العارفین بایزید(ره) در جا بدره زرش را به او داد و برگشت! آن سال همه کاروانیانی که از بسطام عازم حج شده بودند، در بازگشت گواهی دادند که حضرت سلطان‌العارفین بایزید بسطامی(ره) را در رمی جمرات، سعی صفا و مروه و حین طواف دیده‌اند! <br> ای قوم به حج رفته کجایید، کجایید؟ <br> معشوق همین جاست بیایید، بیایید! <br> معشوق تو همسایه دیوار به دیوار <br> در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟ <br> یک عمر از این خانه به آن خانه برفتید <br> یک سال از این خانه به این بام برآیید! <br> گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید <br> هم صورت و هم خواجه و هم خانه شمایید! <br> <br> <br> <br> </font></div> </li></ul>