به نظر شما سرانجام خصوصیسازی استقلال چیست؟
شخصاً وقتی به تجربهام رجوع میکنم به این نتیجه میرسم که استقلال خصوصی نمیشود!
چرا؟
ساختار ورزش ما طوری نیست که خصوصی شود چون بخش خصوصیمان هم
ضعیف است. الان میگویند فلان سازمان، شرکت، ارگان و کارخانه سهامی و خصوصی
شده اما وقتی ریز میشوید میبینید به حرف خصوصی هستند.
در روزهای بلاتکلیفی باشگاه استقلال، شما چگونه تیم امید را تمرین میدهید؟
امسال
زودتر استارت زدم تا تیم را تقویت کنم. وظیفه خود میدانم امید استقلال را
امسال به مدعی قهرمانی تبدیل و حداقل 3 بازیکن خوب به تیم بزرگسالان معرفی
کنم. باشگاه مشکلات زیادی دارد و من هم چارهای جز صبوری ندارم.
مطالباتتان را گرفتید؟
نه!
تیم بزرگسالان استقلال به چه کارهایی برای تحول نیاز دارد؟
نیاز نیست
یک تیم شخم بخورد. اگر استقلال را به یک درخت تنومند تشبیه کنیم میگویم
این درخت باید «هرس» شود. نباید تیم کاملاً تغییر کند و خیلی جوان شود،
باید جوانان مستعد و سختی کشیده به تیم اضافه شوند و قدر و منزلت لباس
استقلال را بدانند.
در بحث کادر فنی چطور؟
اگر بخواهند تحول ایجاد کنند باید یک مربی خارجی بزرگ استخدام کنند.
چهارمین سالگرد ناصر حجازی که سالها مربی شما بود برگزار شد، خاطرهای از او دارید؟
بدون
تعارف بگویم یکی از افتخارات زندگی شخصی و ورزشی بنده کنار ناصر حجازی
بودن است. افتخار شاگردی ایشان تا ابد در کارنامهام ماندگار است و هنوز هم
میگویم حجازی کنار ماست. ایشان گردن فوتبال ایران حق دارند و کاش بتوانیم
30، 40 درصد از خصوصیات ناصرخان را در رفتارمان بگنجانیم؛ از صداقت و
درستکاری ایشان گرفته تا ظاهر شیک و جذابشان. من دینمحمدی زیر نظر ناصر
حجازی بازیکن ماه آسیا شدم، بهترین گل آسیا را زدم و نایب قهرمانی قاره در
کارنامهام گنجانده شد. ناصرخان اهل شوخی نبود ولی یک بار با من شوخی کرد و
باعث شد حس خوبی داشته باشم و پیش خودم بگویم ایشان مرا به صورت ویژه دوست
دارد. یادم هست هنوز تیم ارنج نشده بود که من از ماساژور خواستم ماساژم
بدهد، ناصرخان یک دفعه گفت آقا سیروس مگه فیکسی که ماساژ میگیری؟ من هم
گفتم اگر قرار باشد 5 دقیقه هم بازی کنم باید آماده باشم تا بهترین عملکرد
را داشته باشم. ایشان خندید و گفت حقت است فیکس باشی، چون عملکردت عالی
بوده است.