به نظر ریشه ی اصلی دشمنی این دو پیشکسوت آبی ها به 12 سال قبل بر می
گردد. جایی که محمد حسین قریب بر تخت ریاست باشگاه استقلال نشسته بود و آبی
ها به دنبال یک سرمربی برای ادامه کار پس از فصلی کابوس وار در لیگ می
گشتند.
در بهار 82، از میان تمامی کاندیداهای سرمربی گری استقلال نام دو نفر به
عنوان نامزدهای نهایی انتخاب شد و باید از میان حسن روشن و امیر قلعه نویی
یکنفر به عنوان سرمربی استقلال انتخاب میشد.
باشگاه استقلال در آن دوره از دو نفر برنامه خواست تا با توجه به ایده
های اشخاص یکنفر را انتخاب کند . در آن زمان حسن روشن برنامه ای جامع و 20
صفحه ای تحویل باشگاه داد. این برنامه ی جامع علاوه بر اهداف و ایده های
تیمی، حتی شامل خانواده های بازیکنان تیم میشد و روشن در برنامه اش از
برگزاری اردوهایی با حضور تمامی اعضای خانواده بازیکنان برای افزایش همدلی و
یکدلی هم پرده برداشته بود.
روشن این برنامه را به باشگاه استقلال تحویل داد اما هیچوقت برنامه اش
توسط مدیرعامل وقت خوانده نشد زیرا پیش از آن قلعه نویی به عنوان سرمربی
انتخاب شده بود. روشن البته در جمعی عنوان کرده بود میدانسته سرمربی
استقلال نمی شود اما وظیفه اش این است که برنامه اش را بدهد.
به هر روی حسن روشن به رقیبش در این رقابت باخت و نیمکت مربی گری
استقلال را به او واگذار کرد. این دشمنی قدیمی در دوران اولیه حضور قلعه
نویی در استقلال به رسانه ها کشیده نشد، زیرا سرمربی جوان آبی ها نتایج
بسیار خوبی کسب می کرد و تیم دوست داشتنی قلعه نویی جای چندانی برای انتقاد
باقی نمی گذاشت. دوره ی دوم حضور قلعه نویی در استقلال هم چنین سرنوشتی
داشت و ژنرال آبی ها با قهرمانی از این تیم جدا شد، پس انتقادات چندان
شنیده نمیشد.
چهارمین حضور قلعه نویی در استقلال هم با قهرمانی آبی ها همراه بود با
این تفاوت که روشن با فتح الله زاده مدیرعامل وقت وارد جنگ لفظی شده بود و
کسب مقام قهرمانی را به دلیل حضور قلعه نویی در استقلال نسبت داده بود نه
مدیریت حاج فتل. تا زمان حضور فتح الله زاده در راس مدیریت استقلال، قلعه
نویی تا حدی از کمند حملات تند کلامی بازیکن سابق تیم ملی در امان بود و
روشن هم با فلسفه" دشمنِ دشمنِ من دوست من است " حتی گاهی لب به تمجید از
امیر هم می گشود اما با اخراج فتح الله زاده این اتفاق چندان مجالی نیافت و
جنگ روشن - قلعه نویی وارد مرحله نهایی شد و به نوعی زخم کهنه سر باز کرد.
با توجه به اتفاقات رخ داده یا قلعه نویی دیگر جواب منتقد اصلی اش را
نخواهد داد یا یک شکایت دیگر در راه است.
یک منتقد سرسخت، پس از زنده یاد حجازی
زنده یاد حجازی را می توان اصلی ترین منتقد قلعه نویی دانست، او که
کاریزما و محبوبیت خاصی داشت پس از اخراج از استقلال، منتقد اصلی قلعه نویی
شد اما درگیری این دو تا بدین حد رسانه ای نشد. البته منتقدان دیگری هم در
سال های گذشته به پر و پای امیر پیچیده اند اما چندان صدای آنها در رسانه
"بولد" نشده بود. منتقدانی مانند نوازی، زرینچه ، ورمزیار و .. که همه هم
بازی و یا شاگرد قلعه نویی بوده اند و یک پیشکسوت بزرگتر از قلعه نویی
نبوده اند. . اما در خصوص روشن قضیه تا حدی متفاوت است، او سابقه بازی در
جام جهانی 78 و گلزنی در این رقابت ها را دارد، یکی از بزرگترین بازیکنان
تاریخ استقلال بوده. از نظر سنی هم پیشکسوت قلعه نویی محسوب می شود،
بنابراین می توان او را بعد از زنده یاد حجازی اصلی ترین منتقد ژنرال
نامید.