هواداران ناصر حجازی را به جرأت میتوان از جمله باوفاترین و متعصبترین هواداران یک فوتبالیست در سراسر دنیا نام برد. بعد از درگذشت ناصرخان هفته یا ماهی نیست که آنها مراسمی به یاد و نام او نگیرند و دور هم جمع نشوند. آنها از هر فرصتی بهترین استفاده را برای دور هم جمع شدن میبرند.
محال است روزی بر مزار ناصرخان حجازی بروی و عدهای از دوستداران او را بر سر مزارش نبینی در حالی که ساعتها بر گرد خانه ابدی اسطوره خود چمباتمه زده و فاتحه میخوانند و با هم خاطرات و حرفهای بزرگمرد خود را مرور میکنند. بعضیها هم ساعتها بر سر مزار او نشسته و حرف میزنند و درددل میکنند و همیشه سنگ مزار حجازی آراسته با زیباترین گلهاست. اما همه فعالیتهای طرفداران حجازی به اینها خلاصه نمیشود. آنها در فضای مجازی و به خصوص گروههای وایبری هم بسیار فعال هستند و حتی گروههایی هم با نامهای مختلف در این ارتباط دارند و البته همان طور که انتظار میرود در این گروهها علاوه بر پرداختن به ناصر حجازی به دشمنان و مخالفان آن مرحوم زیاد پرداخته میشود و البته گاهی اوقات و به عبارت بهتر بیشتر اوقات کار به توهین و تحقیر و هجو کسانی منجر میشود که به زعم آنها دشمن ناصر حجازی بودهاند و در این میان البته امیر قلعهنوعی در نوک و قله تمام انتقادات و توهینها قرار دارد.
انواع و اقسام جوکها و تصاویر مونتاژی و کاریکاتوری در مذمت و انتقاد از قلعهنوعی در این گروهها ساخته و به اشتراک گذاشته میشود که البته بخشی از این اتفاقات و فعالیتها نه در مکتب به زعم آنها ناصر حجازی میگنجد و نه در روحیات و شخصیات آن مرحوم که به زعم منتقد صریحاللهجه بودن هیچگاه به توهین و تمسخر کسی نپرداخت.
البته در این میان باید به افرادی هم بال و پر داده شود که به زعم آنها مرید و پیرو مکتب ناصر حجازی بودهاندکه از این میان میتوان به فرهاد مجیدی و علیرضا منصوریان اشاره کرد که این دو به خصوص اولی به خاطر بر زبان آوردن چندباره عبارت «مکتب حجازی» همواره مورد حمایت طرفداران ناصرخان بوده است.
در اواخر سال 93 اما حمایتهای این گروه و طرفداران به سمت علیرضا منصوریان گرایش پیدا کرد، فردی که به خوبی میدانست برای ورود به سطح اول فوتبال ایران و به خصوص استقلال به حمایت این گروهها و افراد احتیاج دارد. با جملات و اظهار نظرات هوشمندانه منصوریان درباره حجازی پلاکاردها و تصاویر حمایتی از او به استادیومها و محل مسابقات استقلال راه یافت و در سال 94 نیز در جریان بازی نفت تهران با نفت مسجدسلیمان این حمایتها ادامه پیدا کرد. هواداران با سر دادن شعارهایی خواستار حضور علیرضا منصوریان در تیم استقلال شدند، هوادارانی که به احتمال زیادی جمع کثیری از آنها دوستدار ناصر حجازی و صدالبته مخالف و به عبارت بهتر دشمن سرسخت امیر قلعهنوعی هستند. آنها با سر دادن شعارهایی نظیر «دوای درد آبی، مردی با قلب آبی« و به همراه داشتن بنرهایی با همین مضمون نشان دادند که در سال جدید قصد دارند جدیتر وارد حریم استقلال و امیر قلعهنوعی شوند. البته منصوریان در نخستین روزهای سال جدید با حرفهای خود در ارتباط با مکتب ناصر حجازی باعث دلخوری و حتی واکنش این هواداران شد که البته این بازیکن باسابقه استقلال در مصاحبهای دیگر ضمن ابراز علاقه قلبی و خاص خود به سرمربی سابقش سعی کرد فضا را مجددا به نفع خود برگرداند.
سال 94 قطعا سال آسانی برای استقلال و به خصوص امیر قلعهنوعی نخواهد بود. این بار این هواداران دشمنی و مخالفت خود با قلعهنوعی را آشکارتر و سازماندهی شدهتر ابراز میکنند و قطعا هم شکست استقلال و هم پیروزی نفت با علیرضا منصوریان تیغ مخالفتها و انتقادات را نیز تیزتر و برندهتر میکند. حالا قلعهنوعی سایه یک آلترناتیو و به عبارت بهتر مربی بعد از خود را به شدت روی سر خود احساس میکند با این تفاوت که شخصیت و کارنامه منصوریان به عنوان یک مربی آبی قویتر و قابل بحثتر از قبلیها است که حریف قلعهنوعی و امپراتوریاش در استقلال نشدند