امیر قلعهنوعی دو سال است فوقالعاده بدشانس شده. مربی خوش شانس قبل که در عین ناباوری در آخرین روز لیگ برتر و با شکست ذوبآهن مقابل فولاد جام قهرمانی لیگ را بالای سر برد، کسی که در شرایط سخت به هر جوانی اعتماد میکرد بهترین نتیجه را میگرفت حالا خودش هم نمیداند چه شده که طی دو سال گذشته بدشانسی گریبان او را گرفته و به این راحتیها ول کن نیست. درست است که سنجش عمدهای از نتایج ضعیف آبیپوشان طی دو سال گذشته را باید به رو شدن دست قلعهنوعی و آب رفتن تاکتیکهای او مرتبط دانست ولی اگر بخواهیم کمی هم نیمه پر لیوان را ببینیم نباید از این موضوع به سادگی گذشت که بدشانسیهای قلعهنوعی کاملا مشهود شده و قابل انکار نیست.
برای اثبات این بدشانسی همین بس که طی سالهای گذشته استقلال بیشترین آمار مصدوم را دارا بوده است. فصل پیش این بدشانسی آن قدر به استقلال فشار آورد که در برخی بازیها قلعهنوعی هیچ بازیکن نیمکت نشینی نداشت و با 11 بازیکن به مصاف حریفان میرفت. ادامه مصدومیتهایی که فصل پیش مدام استقلال را اذیت میکرد در این فصل نیز دست از سر قلعهنوعی و شاگردانش برنداشت تا استقلال پس از چند هفته صعود در جدول رقابتها، سقوط عجیبی را تجربه کند. البته مصدومیتها فقط بخشی از بدشانسیهای این روزهای قلعهنوعی است. رفته رفته تعداد شاکیان تیم بیشتر میشود و سرمربی آبیپوشان که هم برخلاف گذشته فوقالعاده متکی به ستارههای تیمش شده، بسیار نگران است که با رفتن این نفرات در شرایطی که نمیتواند بازیکنی را به راحتی جذب و آبیپوش کند باید چه راهی پیش بگیرد...
هر روز که میگذرد یک بازیکن ساز جدایی را کوک میکند. یکی از مسائل پشت پرده مینالد آن یکی مشکل مالی دارد و میخواهد همه چیز را سر تیم خراب کند. یکی هم از راه میرسد و میگوید دوست ندارد جام ملتهای آسیا را به هیچ قیمتی از دست بدهد و به همین علت شیوه بازیاش در تیمملی با استقلال کاملا متفاوت است. در چنین اوضاع احوالی قلعهنوعی میان هالهای از بدشانسی و بن بست تاکتیکی گیر کرده است و راه خروج از این وضعیت را جستجو میکند. با این روند به نظر نمیرسد بدشانسیهای سرمربی استقلال به این زودیها پایان یابد و او باید منتظر اتفاقات جدیدتری هم باشد.