مدتها بود که از علی دایی هیچ خبری نبود. حتی کمتر کسی میدانست که سرمربی سابق تیم ملی کشورمان در ایران بهسر میبرد یا سفر رفته. تنها چیزی که از علی دایی به گوش میرسید این است که درگیر مسائل شخصیاش است و فعلا قصد مصاحبه کردن ندارد. روزهای زیادی به این صورت گذشته. روزها، هفتهها و حتی ماهها، تا اینکه خبر رسید علی دایی دعوت دوستش را برای حضور در مراسم میلاد امام حسن مجتبی (ع) پذیرفت و به جردن رفت. اما حضور در این مراسم تمام ماجرا نبود، چرا که در آنجا 2 مراسم آشتیکنان برای علی دایی برگزار شد. اول آشتی با امیر قلعهنویی و پس از آن هم آشتی با یار و دوست همیشگیاش حاج حسین محمدی ...
در این مراسم که به میزبانی برادران عرب در جردن برگزار شد، چهرههای ورزشی و هنری زیادی ازجمله داریوش ارجمند، رسول نجفیان، محمدرضا گلزار، عباس جدیدی، مربیان تیمهای ملی کشتی، اعضای تیم ملی بدنسازی و پرورش اندام و البته علی دایی، امیر قلعهنویی، حسین محمدی و ... هم حضور داشتند که در نهایت با آشتی دادن علی دایی با قلعهنویی و حسین محمدی به پایان رسید. در ابتدا علی دایی و امیر قلعهنویی که ظاهرا نسبت به دیگر میهمانان زودتر رسیده بودند همدیگر را بغل کردند و با روبوسی، آشتی کردند. در این مراسم کوچک اگرچه صحبتهای زیادی رد و بدل نشد اما قلعهنویی صحبتهای زیادی داشت که در پایان مراسم به حسین محمدی منتقل کرد تا به علی دایی اطلاع بدهد. بعد از آن هم حسین محمدی که دیرتر از دیگران به مراسم رسیده بود، درحالی که هنوز چند دقیقهای از حضورش در میهمانی نگذشته بود که دید برادران عرب علی دایی را میآورند که با او هم آشتی کند. در این لحظه علی دایی که رفاقت چند سالهای با حسین محمدی دارد و چند ماهی با هم صحبت نمیکنند حسین محمدی را در آغوش کشید و با او روبوسی کرد. پس از آن هم چند کلمهای با هم احوالپرسی کردند و علی دایی دقایقی بعد با خداحافظی از میهمانان، مجلس را ترک کرد. بعد از این بود که امیر قلعهنویی سمت حسین محمدی آمد و در مورد مراسم آشتیکنانش با علی دایی صحبت کرد. قلعهنویی به محمدی گفت: «خیلی دوست داشتم یکسری صحبت با علی دایی داشته باشم اما فرصت نبود. میخواستم به دایی بگویم وقتی که او را از تیم ملی کنار گذاشتند آمدند دنبال من. اما من گفتم با علی دایی که اینطور کردید، وای به حال من ... یعنی انتظار دارید من سرمربیگری تیم ملی را بپذیرم؟! ...»
حسین محمدی هم که ترجیح داد در این مورد صحبت نکند، بحث را عوض کرد و از اوضاع و احوال اصفهان و سپاهان از قلعهنویی پرسید که سرمربی سپاهان هم در جواب گفت: «اصفهان مردم خوبی دارد. من دیگر نمیتوانستم در استقلال بمانم. اگر میماندم اذیتم میکردند ... تیم من قهرمان شد با من این رفتار را کردند، وای به حال اینکه یک سال دیگر در استقلال میماندم.»
به این ترتیب صحبتهای قلعهنویی و حسین محمدی به پایان رسید و جشن برادران عرب یعنی امیر، مجید و سعید با 2 مراسم آشتیکنان به پایان رسید. مراسمی که میهمانان ویژهای داشت.