تساوی در خانه حریف آن هم در مسابقات لیگ اصلا نتیجه بدی محسوب نمیشود چون در شرایط معمول روند منجر به قهرمانی هر تیم در لیگهای مختلف پیروزی در خانه و تساوی در بیرون از آن محسوب میشود و استقلال هم دقیقا در همین مسیر گام برمیدارد. آنها سپاهان و فولاد را در تهران شکست داده و با مقاومت سپاسی و ملوان هم در شیراز و انزلی مساوی کردهاند، اما در مورد نوع بازی این تیم هم طرفداران و هم منتقدانش معتقدند که استقلال دارای یک مشکل اساسی است و به همین خاطر نمیتواند فوتبال جذاب و تماشاگرپسندی ارایه کند و به عبارت بهتر شناسنامه استقلال که همواره به ارایه بازی تهاجمی شهره بوده است،خیلی در این تیم دیده نمیشود.
البته نمیتوان منکر این قضیه بود که استقلال از لحاظ فوتبالی در انزلی نمایشی بهتر از بازیهای قبلی داشت و چند موقعیت گلزنی مناسب هم خلق کرد، اما آنچه در حرکت تیمی استقلال بدجوری توی ذوق میزند فقدان یک هافبک وسط طراح و خلاق است و باعث شده که آبیها کاملا یکنواخت و قابل پیشبینی بازی کنند و در این بین موقعیتهای انگشتشمار آنها در هر مسابقه، بیشتر مرهون خلاقیت فردی بازیکنان و البته اشتباهات فردی حریفان است. نباید از جاده انصاف خارج شویم و نداشتن هافبک طراح را به گردن باشگاه یا کادر فنی بیندازیم چون استقلال برای شروع کار هم فابیوجانواریو و هم مجتبی جباری را در فهرست خود نداشت و حتی اگر یکی از آنها در شرایط فعلی در اختیار تیم بودند،این مشکل فنی نمود عینی کمتری داشت ولی از بخت بد هر دو هافبک کلیدی آبیها با شرایطی عجیب دور از ترکیب اصلی ماندهاند.حکایت مصدومیت شدید جباری و نیاز احتمالی او به عمل جراحی و همچنین بیماری عفونی جانواریو و طولانی شدن درمان و نقاهتش را هم میدانیم و نیازی به بازگشایی پرونده آنها نیست، اما توقع از کادر فنی استقلال این است که در شرایط فعلی بتوانند با استفاده از تواناییهای بقیه بازیکنان سالم و سرحال خود، تدبیر بیاندیشند که خلا جباری و جانواریو کمتر به چشم بیاید. البته روی کاغذ و نتیجهگیری استقلال عملکرد موفقی داشته است، اما وقتی پای آمار به میان میآید، زدن دو گل در چهار مسابقه و وقتی بحث کیفیت فنی تیم پیش کشیده میشود، نمایش استقلال اصلا چنگی به دل نمیزند.
در نگاه اول به نظر میرسد مرفاوی و همکارانش قصد دارند خلا جباری و جانواریو را با جابهجایی نفرات و استفاده از بازی فیزیکی پرکنند ولی کشاندن خسرو حیدری به منطقه مرکزی زمین به معنی دوری او از قلمرو اصلیاش یعنی لب خط جناح راست است تا هم خسرو بابت عدم آشنایی با وظایف یک هافبک میانی دچار سردرگمی شود و هم مهاجمان استقلال از سانترهای ناب شماره دو تیمشان محروم شوند. جالب اینکه خسرو در تک صحنههایی که منجر به حضورش در منطقه تخصصی میشود،ایدهآلترین توپها را برای مهاجم ارسال میکند ولی به جز بازی با فولاد هیچ وقت در سه مسابقه دیگر در دفاع راست به کار گرفته نشده است. از طرف دیگر کشیدن مهاجمان تخصصی مثل اکبرپور و برهانی هم به خط میانی نه تنها کمکی به کیفیت فنی این منطقه نمیکند بلکه باعث میشود این نفرات با دور شدن از محوطه جریمه حریف تواناییهای قبلی خود را هم از دست بدهند. این درست که استقلال هافبک طراح تخصصی ندارد و البته این مشکل شاید از هفتههای آینده با بازگشت جانواریو حل شود ولی تا وقتی او شرایط بازی را پیدا نکرده است، مرفاوی نباید کل تیمش را فدای پر کردن جای خالی هافبک طراح و بازیگردان بکند. استقلال نفراتی چون مجیدی و کاظمی را در اختیار دارد که مسلما گرچه ویژگیهای جباری و جانواریو را ندارند ولی نوع بازیشان در این منطقه ضعیفتر از خسرو حیدری هم نیست یا همان وظایف تعریف شده برای اکبرپور و برهانی در خط میانی را بهتر انجام خواهند داد و هر کدامشان پیش روی کیانوش رحمتی و پشت سر مهاجمان بازی کنند،نوع بازی استقلال یقینا خرابتر از فوتبال فعلی نخواهد شد.