<ul> <li> <div align="justify"><font size="2">1) کریستیانو رونالدو در مراسم معارفهاش به عنوان ستاره جدید رئالمادرید، سوگندنامهای را در ورزشگاه برنابئو قرائت کرد که میتواند برای او در زمینههای فنی و اخلاقی الزامآور باشد. خواندن قسمنامه معمولا مخصوص اقشار خاصی از جامعه نظیر پزشکان، حقوقدانان، وکلای مجلس یا روسای جمهور است که صاحبان پستهای استراتژیک به حساب میآیند. حالا سوپراستار پرتغالی نیز در ورزشگاه خانگی رئالمادرید، چنین حرکتی انجام میدهد و کیست که نداند چنین اتفاقی نشانگر موضع دست بالای باشگاه در تعامل با بازیکن است؟! <br> 2) روال کار در باشگاههای حرفهای آن است که ستارهها، حقیقتا آسمان تیم را روشن کنند و اگرچه با هزینههای گزاف به استخدام درمیآیند، اما به ازای پول کلانی که میگیرند کارایی داشته باشند و در خدمت تیم و منویات باشگاه باشند. آری، امروز ستارهای به بزرگی کریستیانو رونالدو نیز مجبور است در پیشگاه هواداران رئالمادرید سوگندنامه بخواند و تازه از صبح فردای معارفه، تعهدات آقای 90 میلیون دلاری آغاز میشود. او به سان کارگر باشگاه، مجبور است از تمامی قواعد مصوب پیروی کند، رژیمهای فشرده غذایی را در پیش بگیرد، تابع قوانین سحرخیزی و خوابیدن در ساعات اولیه شب باشد و هر آنچه را که در توان دارد، مطابق خواستههای باشگاه انجام دهد. این طبیعت تعامل یک مجموعه با بازیکن جدید است؛ آنچه در فوتبال ایران رویهای کاملا معکوس و جوکوار دارد! <br> 3) در ایران و به اقتضای کار باشگاههای زیانده دولتی، تیم با همه اذنابش در بند ستارههای کاغذی است. اینجا مثل ماجرای کریس رونالدو یا کاکا، خبری از قراردادهای شش ساله نیست و آقایان سوپراستار، تنها زیربار امضا کردن تعهدات یکساله میروند تا همیشه در بورس نقل و انتقالات باشند و از موضع بالا با باشگاه برخورد کنند. در چنین فضای وارونهای، طبیعی است که تنظیم چیزی مثل سوگندنامه شبیه یک افسانه باشد و ستارههای محترم، هر جور که دل تنگشان میخواهد با تیم، کادر مدیریتی و فنی مدارا میکنند. در فوتبال این مملکت خبری از تعهدات آنچنانی نیست و کمتر بازیکنی خودش را پیرو سیاستها و آرمانهای باشگاه میداند. اینجا کسی نمیتواند بازیکنی را به واسطه دیرکرد چند دقیقهای در تمرین نقرهداغ کند، چون میترسد ایادی طرف روی سکوها سر به شورش بردارند و جو تیم را بر هم بریزند، یا هیچ مدیری قادر به تخطئه ستاره کم کارش نیست، چون از آن میهراسد که روزی، روزگاری همین بازیکن سر یک بازی حساس باب مذاکره با رقیب را باز کند و دست او را در پوست گردو بگذارد! <br> 4) اتفاقات رایج و رخدادهای عرفی فوتبال حرفهای را میبینیم و روز به روز در هپروتی که گرفتارش هستیم، احساس نفس تنگی میکنیم. آنجا کجاست که ستارههای مغرورش پیش چشم ملت زانو میزنند و سوگندنامه میخوانند و اینجا کجاست که استارهای پوشالیاش آبروی ایرانی جماعت را در کافههای اماراتی میبرند و یا با شانههایی سرخ شده از خوردن شلاق حد، در اردوی تیم ملی حاضر میشوند؟! <br> <br> <br> </font></div> </li></ul>