شبی که میخواست جواب پیشنهاد شفیعیزادهها را بدهد در منزل مجید ساعدیفر به اتفاق هاشمینسب جلسه گذاشته و با اینکه میدانستند شانس زیادی برای ماندن در لیگبرتر ندارند اما دلش گواه بود که میتواند بار دیگر حماسهساز شود. خداداد عزیزی که انگار خدا او را برای کارهای سخت آفریده باز هم با نگهداشتن استقلالاهواز در لیگبرتر دست به یک شگفتی دیگر زد. سه پیروزی و یک شکست در نهایت حکم به نجات تیم پرطرفدار اهوازی داد تا بار دیگر ارزشهای خداداد نمایان شود. او متخصص نجات تیمهای بیپول و در معرض سقوط است...
فکر میکردید شما و قلعهنویی سرنوشت لیگبرتر را رقم بزنید؟
همیشه آن چیزی که فکر میکنید اتفاق نمیافتد. همه داشتند قلعهنویی را میکوبیدند اما خدا به او عزت داد. من در زندگی به این گفته بارها رسیدهام که خدا دو بار به آدم میخندد، یکبار همه میخواهند یک نفر را بالا ببرند اما خدا نمیخواهد و او را زمین میزند و بار دیگر همه میخواهند یکی را زمین بزنند، خدا به او عزت میدهد. خدا برای استقلال خواست و قهرمان شد.
... و خود شما چطور؟
برای ما که 99 درصد میگفتند استقلالاهواز با خداداد اوت میشود اما خدا خواست و در لیگ ماندیم و در حال حاضر هم برای ادای نذرمان به اتفاق مهدی هاشمینسب به رشت آمدیم تا نذرمان را انجام دهیم. روزی که هدایت استقلالاهواز را به اتفاق مهدی قبول کردیم، نذر یک پسر 23 ساله معلول ذهنی و جسمی کردیم. در این چهار بازی هم سه بازی را بردیم و تنها برابر سپاهان باختیم.
چه شد هدایت تیمی که آن زمان شانس زیادی نداشت را قبول کردید؟
از همان اول میدانستم بازیهای سختی نسبت به داماش، برق و پیام داشتیم اما با مهدی شور گرفتیم و به مهدی گفتم دلم گواه است میتوانیم در لیگ نگهشان داریم و مهدی هم گفت: «اگر دلت رضاست، شک نکن» و من هم پذیرفتم. با شروع کار مهدی با انگیزه زیادی جلو افتاد و روی مسایل بدنی کار کردیم، جز 15 دقیقه پایانی دیدار برابر برق که بچهها شل کردند در سایر بازیها از دقیقه 60، 70 به بعد از لحاظ بدنی کم نیاوردیم.
خیلیها دوست داشتند باز هم خداداد نتیجه نگیرد و بحث حضورتان در اهواز را اعلام کردند.
ماندهام چه کار کنم ما را به حاشیه نبرند، یکبار گفتند دوست شفیعیزادههاست، یکبار به مربیگریمان گیر دادند و بعد هم میگفتند اصلا چرا خداداد زنده است و باید او را محو کنیم اما نمیدانند که خدا چه کارها که نمیکند.
در اهواز راحت بودید یا مشهد؟
معلوم است که در اهواز راحتتر بودم، مردم اهواز رفتار خوبی با من و مهدی داشتند و مدیریت باشگاه حرفهای برخورد کرد. علی شفیعیزاده استرس زیادی داشت اما کمترین تماس را با من داشت تا استرس او به من وارد نشود. شهرام هم اینگونه رفتار کرد. من کاری به گذشته آنها ندارم اما شفیعیزادهها یک مدیریت حرفهای را نسبت به من داشتند ولی در مشهد فقط میخواستند ما را نابود کنند. چقدر حرص خوردیم و خودمان را مقابل بازیکنان قرار دادیم تا پیام را از بحران خارج کنیم اما هیچ کمکی نکردند تا پیام سقوط کند.
در اهواز میمانید؟
یکسری صحبتها پیش از دیدار برابر پرسپولیس مطرح شد اما به شهرام شفیعیزاده گفتم اگر فصل آینده هم بخواهند بر این منوال حرکت کنند کارشان سخت است و باید شرایط را عوض کنند. صحبتی جدی نشده اما اگر قرار به همکاری باشد پول و بازیکن و سایر امکانات لازم است تا بتوانند مدعی شوند. شما در بالای جدول تیم مدعی بدون پول میبینید؟
اگر در اهواز ماندید آرفی را هم میآورید؟
قبل از دیدار برابر استقلال با آرفی صحبت کردم و اگر شرایط من مشخص شد و در اهواز ماندم شاید آرفی را هم به اهواز آوردم اما آرفی مختار است خودش تصمیم بگیرد.
قطبی گفته دست دشمنانش را میبوسد.
من چه دشمنی با افشین قطبی دارم، من تنها گفتم کسی که علیه امنیت کشور حرف زده نباید روی نیمکت تیمملی بنشیند و اصلا چطور جرات کرد به ایران بیاید.
او گفته باید گذشته را فراموش کرد و در حال حاضر امنیت کافی دارد.
حالا حتما چون پول دارد، امنیت هم دارد. این آقا فکر کرده ما گاگول هستیم، میگوید از منچسترسیتی پیشنهاد داشته آنوقت مجانی آمده ایران کار کند.