اینبار هم با کمال ناراحتی قلم برمیدارم تا بنویسم آنچه را که باید نوشته شود؛ نه فقط حتی برای منافع ملی که در بازی با الهلال در تهران خدشهدار شد، بلکه برای پیشرفت رسانهها و باز کردن ذهن بسیاری از دوستانم (هر چند به اندازه ذرهای) به ویژه در روزها، ماهها و سالهایی که رسانههای ورزشی سقوط آزاد را تجربه میکنند و هر روز ضعیفتر میشوند. در این میان البته صدا و سیما را از همه تقصیرکارتر میدانم و البته انتقادی جدی هم به نحوه مدیریت روزنامهها دارم که به این کار تخصصی چنان عوامگرایانه مینگرند که حق متخصصان و کارکشتهها را نمیدهند و اینها را به همین دلیل از دست میدهند و به جای آنها تازهکارهایی را بر سر کار میآورند که نه عقبه علمی دارند و نه فضایی برای تملذ در مکانی که از متخصصها خالی شده است! در واقع سطح علمی و شخصیتی رسانهها به شدت پایین آمده و میرود که به انتها و به زوال برسد که اگر چنین شود همه ما شغل محبوب خودمان را از دست خواهیم داد!
نه داعیه پیش رو بودن دارم و نه خود را در جایگاه معلم و نصیحتکننده میبینم بلکه فقط و فقط برای اعتلای شغلی که همه ما عاشق آن هستیم چند نکته را مینویسم تا ببینیم با خودمان چه کردهایم!
استقلال به عربستان رفت و در خاک این کشور الهلال را شکست داد. اتفاقی که میتوانست یک نقطه عطف باشد و بسیار مهم! اما اولین پرسش در فرودگاه مهرآباد این بود:
چرا کاروان 80 نفره را با پول بیتالمال به عربستان بردید!
پرسشی عجیب که میتوانست صدمین پرسش باشد، شد اولین سوال!
اتفاقات بعدی این بود:
استقلالیها در پی دفاع از خود برآمدند و با این رسانه و آن رسانه درگیر شدند و تمرکزشان به سمت صفر میل کرد! در نهایت هم برای تقابل مجبور شدند خودشان از خودشان تعریف کنند و آنقدر چنین کردند که غرور سراپایشان را فرا گرفت و به سادگی و البته با کمک برخی تماشاگرنماهای خودی بازی را به الهلال عربستان واگذار کردند.
تلاشهای اینجانب و مدیران باشگاه هم در راستای عوض کردن فضا به نتیجه نرسید!
اما عیب کار کجاست؟
کمبود اطلاعات و موجسواریهای پیاپی!
از کمبود اطلاعات شروع میکنیم:
بیتالمال
کل پولی که استقلال از دولت میگیرد، پنج یا شش میلیارد تومان است (بقیه هزینهها از برند استقلال به دست آمده است! و تلاش برای گرفتن اسپانسر...)
6 میلیارد تومان تقریبا معادل یک آپارتمان معمولی است در شمال شهر تهران!
این همه در حالی است که هزینه یک بازیکن همین الهلال معادل کل هزینههای امسال استقلال (17 میلیارد تومان) است!
در واقع یک پارک معمولی سر محله شما بعضا بیشتر از 6 یا حتی 7 میلیارد تومان است!
پارکی برای ایجاد شادابی که بعضا در طول عمر خودش بیشتر از دو هزار نفر را در درون خود نمیبیند! اما استقلال 30 میلیون نفر را میتواند شاد کند و در ابعاد بینالمللی این رقم تا 70 میلیون نفر به پهنای کره زمین از نظر جغرافیایی هم میرسد!
پس از کدام پول بیتالمال حرف میزنیم؟
اجازه بدهید از منظر دیگری به ماجرا نگاه کنیم!
تمام دوایر دولتی ایران اعم از بانکها و موسسههای مختلف به کارمندانشان وام، اضافهکار، حقوقهای آنچنانی و کلی پاداش در سال میدهند، اینها پول بیتالمال نیست؟
پول نفت یا صادرات و واردات ایران زمین نیست؟
همین بیست و چند نفر استقلال میشود پول بیتالمال که به سفر حج رفتهاند و تقریبا تمامی آنها هم کارمندان باشگاه بودهاند آن هم به خرج الهلال؟
پاداش
تمامی دوایر دولتی و غیردولتی برای کارمندان خود پاداش در نظر میگیرند، بانکیها یکجور، وزارتخانهها جور دیگر، آموزش و پرورش و... همه پاداش دارند و اکثر آنها هم پاداش مالی است اما استقلال برای کارمندانش پاداش معنوی در نظر گرفت. پاداشی به بزرگی حج! آن هم تنها برای چند نفر محدود و معدود، در واقع برای مدیران بخشهایش!
یعنی در این کشور که انواع و اقسار خبرهای اختلاس را میشنویم و حتی پاداشهای آنچنانی را میبینیم سفر حج برای چند کارمند حیف و میل بیتالمال است؟! آن هم به خرج الهلال؟ یعنی از بیتالمال کشور عربستان هزینه کردهایم و حالا باید به همین دلیل تحتفشار و انتقاد قرار بگیریم؟
مسخره است!
شاید هم مسخره نباشد و برای صدا و سیما یا برخی روزنامهها تنها فضایی باشد که در آن میتوان انتقاد کرد! وگرنه فلان مدیرانی که برای خود پاداشهای آنچنانی برمیدارند را که نباید در صدا و سیما و روزنامهها به خاطر حیف و میل بیتالمال زیر فشار برد!
دوم: نقطه تاریک
برخی امر به آنها مشتبه شده که باید فقط انتقاد کرد! اما آنها مطالعه ندارند! و هنوز نفهمیدهاند که رویکرد سیاهنمایی رسانههای ایران در بخش فوتبال، مردم را از این رشته دور کرده است!
البته همه دلیل کم شدن جمعیت اهالی فوتبال در ورزشگاهها و پای تلویزیونها سیاهبینی رسانهها نبوده اما حتما یکی از دلایل مهم آن بوده است! و دودش مستقیما به چشم رسانهایها رفته و میرود!
در واقع سیاهنمایی مردم را از فوتبال دلزده کرده است و آنها تصور میکنند اینجا در فوتبال همه فحاش، همه ناکارآمد و نامدیر و نامربی و زد و بندباز و پول بیتالمال مصرفکن هستند! اما هیچکس نمیگوید که چقدر از میان همین جوانها پول جهیزیه و کودکان بیسرپرست پرداخت میکنند و چقدر از میان این فوتبال جلوی افسردگی و بیهیجانی گرفته و چقدر جلوی واردات دارو گرفته شده است!
هر چه هست بد است و سیاه؟
دولت برای تولید هیجان باید چقدر پول خرج کند! اصالتا چقدر هزینه لازم است تا 40 یا 50 میلیون نفر یکبار در هفته از فرط شادی به آسمان بپرند؟
باور کنید با سه هزار میلیارد تومان هم نمیتوان مردم را اینقدر شاد کرد!
رسانههای ضعیف
باید تاکید کرد که رسانهها در ایران ضعیف هستند، ضعیف شدهاند چه از نظر بنیه مالی و چه از نظر هویت و مطالب!
در سراسر دنیا هیچ رسانهای از باشگاهها یا فدراسیونها سفر طلب نمیکند! خودش هزینه میکند و خبرنگارش را به سفر میفرستد اما اینجا دویست خبرنگار ورزشی حضور دارند که حقوق واقعی تخصص خودشان را در جیب دیگران! میبینند و تنها و تنها دلخوش به سفر کردن هستند! در حالیکه اگر حق تخصص خودشان را بگیرند با پول جیب خودشان میتوانند به سفر بروند و زیر منت هیچ تنابندهای نخواهند بود اما...
هستند کسانی که وقتی به سفر نمیآیند دعوا به راه میاندازند تا ضرب شستی داشته باشند برای سفر بعدی!
... و اینچنین است که این اواخر باشگاهها بسیار کم خبرنگاران را با خود همراهی میکنند چرا که دو خبرنگار به عنوان دوستی میبرند اما صد خبرنگاری را که نبردهاند با خود دشمن کردهاند! اصالتا و اجالتا بحث بیتالمال و این حرفها نیست بلکه بحث اینجاست (در برخی موارد) که چرا من در لیست سفر نبودم!
بقیه حرفها کشک است، باور کنید که اگر کشک نبود و رسالت بود جمع 20 نفر و صرف بیتالمال (به خرج الهلال!) در این زمینه در اولویت صد هزارم رسانهها قرار میگرفت!
پسر امیراردشیر قلعهنویی
میگویند چرا پسر امیر قلعهنویی همراه تیم بوده است!
پرسشی خندهدار که فقدان اطلاعات از آن شّره میکند!
در جامملتهای اروپا تقریبا تمامی تیمهای اروپایی خانوادههای بازیکنان و مربیانشان را با تیم به سفر بردند! تا بازیکنان و مربیان زیر فشار روانی خردکننده مسابقات، تنهایی، دوری از خانواده،تمرین و تمرین و تمرین له نشوند!
...و امیراردشیر قلعهنویی به عنوان نفر اول و مسئول مستقیم نتایج استقلال زیر سنگینترین فشارها قرار دارد! و استقلال یکی از حرفهایترین کارهای ممکن را در این رابطه انجام داده است!
حضور پسر سرمربی که سهل است، کاش میتوانست در این سفر معنوی خانواده بازیکنان و مربیان را با خود در پرواز چارتر همراه کند تا آن همه فشار و دوری از خانوادهها حداقل یک پاداش معنوی به همراه داشته باشد!
اما شاید به دلیل همین انتقادات سطحی بود که استقلال چنین نکرد؛ اما امیر قلعهنویی در سفر در کنار پسرش آرام گرفته بود؛ در اتوبوس و در صحرا، در حج و در کنار کعبه، پدر و پسر آرام گرفته بودند و امیراردشیر شاید دو روز آرام را سپری کرد چه قبل از بازی با الهلال و چه پس از آن! و نتیجه موفقیت استقلال بود...
کار، کار حرفهای بود، منافع 70 میلیون نفر بود و آرامش کادر اولین دستور برای باشگاه حرفهای استقلال! کارکنان باشگاه هم برای اولین بار پاداش گرفتند، آن هم پاداش معنوی!
استقلال در کنار خانه خدا و در مسیر این سفر یک خانواده شد یک خانواده صمیمی و همدل!
حتی مدیران باشگاه در خلال مسابقه به میان مردم رفتند و با تشویقهایشان غربت را از استقلال زدودند که این حتی اگر یک درصد هم در آن پیروزی نقش داشته باشد، کافی بوده است برای پیروزی 60 یا 70 میلیون نفر!
به راستی که کمبود اطلاعات و حب و بغض و حسادتها این کشور را روی پل برده است وگرنه کار استقلال کاملا تمیز، حرفهای، زیرکانه و موثر بود که مورد تمجید وزارت ورزش هم قرار گرفت، اما برخی، بعضی از دوستان کوه کنده شده را ندیدند و کلنگ شکسته را نشان دادند تا در دیدار برگشت استقلال بدون آرامش و بدون تمرکز و بسیار دلخور و ناراحت شکست دیگری را به فوتبال ایران و منافع ملی تحمیل کند.
اشتباه نکنید، در میان این همه گزارشگر و خبرنگار همگی بیاطلاع نیستند و هستند بسیاری از خبرگان که حتی برای پیشبرد امور اینجا در استقلال با آنها مشورت میکنیم و راه و چاه یاد میگیریم اما استراتژی کلی متاسفانه سیاهنمایی شده توسط کسانی که ورزش، فوتبال، قوانین اداری، عرفهای بینالملل و حق و حقوق باشگاه و ادارهجات را نمیشناسند!
به راستی مگر صدا و سیما گزارشگران و فیلمبرداران خود را به سفرهای دور و نزدیک نمیفرستد؟ مگر بسیاری از ادارهها سفر حج را به کارمندانشان هبه نمیکنند؟
این وسط فقط استقلال بود؟
شاید هم باید میباخت؛ لازم بود که ببازد! /ش