از کدام ناپاکی حرف زده میشود؟ گیریم مسوولان باشگاه استقلال در نیمفصل با بازیکن فجر مذاکره کردهاند - که اساسا علی امیری مسوول نقل و انتقالات استقلال موضوع را رد میکند - کجای این کار غیر قانونی بوده؟ اگر نیمفصل زمان مذاکره با بازیکنان نیست پس چه زمان باید با محمد مهدی نظری و امثالهم حرف زد؟ پس چه زمان استقلال باید به وضع خود سروسامانی میداد؟ مگر فدراسیون فوتبال زمانی را برای نقل و انتقالات نیمفصل انتخاب نکرده است؟ این همه هیاهو برای چیست؟ اینکه شاید شخصی از استقلال با بازیکن تیم فجر برای پوشیدن پیراهن این تیم مذاکره کرده است؟ چرا نامش را اعلام نمیکنند تا همه بدانند؟ تصور کنید که اساسا از استقلال با بازیکن فجر تماس گرفته شده بود؛ باور میکنید که مسوولان تیم فجر با جدایی محمد مهدی نظری موافقت نکنند؟ پرونده کاری مسوولان تیم فجر را در نیمفصل لیگ دوازدهم ورق بزنید. چند بازیکن از این تیم جدا شدند و فجر بابت صدور رضایتنامه این بازیکنان چقدر پول به جیب زد؟ این باورکردنی است که استقلال محمدمهدی نظری را میخواسته و بالطبع باید پولی هم بابت رضایتنامهاش میپرداخته و مسوولان تیم فجر با جدایی او مخالفت کردهاند؛ این باورکردنی است؟ هزار علامت سوال دیگر روی سرمان قرار میگیرد. هزار سوالی که نه به رویه استقلال میخورد و نه شخصیتی که باید مدیران فوتبال داشته باشند و انگار ندارند. چطور میشود مدیر یا سرپرست یک تیم با این صراحت به بازیکن خودش هم انگ بزند. تهمت به استقلال به کنار محمدمهدی نظری مرتکب چه گناهی شده است؟ به خاطر اینکه نمیتواند از سد بهترین دروازهبان حال حاضر فوتبال ایران و حتی آسیا بگذرد؟ جرم نظری و دیگر بازیکنان تیم فجر این بود که علی حمودی - که این روزها بهترین نمایشها را در استقلال اجرا میکند - و اگر بگوییم از خسرو حیدری هم آمادهتر است به گزاف نگفتهایم توپ را شجاعانه از دهانه دروازه استقلال بیرون میکشد یا مهدی رحمتی به دفعات موقعیتهای تک به تک را از حریف میگیرد؟
استقلال در شیراز مزد بازیاش را گرفت. مزد برنامهریزیاش را و مزد اجرای صحیح تاکتیکهایی که در دفاع و حمله به اجرا گذاشت. استقلال تا به امروز 12 بار تسلیم مهاجمان لیگ شده است. در بیست و شش بازی فقط 12 بار توپ از خط دروازه استقلال گذشته است. مسوولان باشگاه فجر چه تصوری از این بازی داشتند. آیا بر این باور بودند که استقلال پی در پی تسلیم میشود؟ چوب خشک هم در دروازه استقلال قرار بگیرد با این مدافعان گل زدن به آبیها دشوار است. گل زدن به استقلال سخت است و تیمی که اینگونه بهترین بازیکنانش را از دست میدهد - یکیشان همین عباس محمدرضایی خودمان که حالا آبی پوش شده - و رضا حقیقیاش را در ازای دریافت مبلغی چشمگیر به پرسپولیس میدهد و کمر خود را میشکند باید هم این شکست را تجربه کند. باخت 5- صفر به استقلال نه تنها حاصل اشتباه بازیکنانی همچون محمدمهدی نظری نیست بلکه حاصل همین سوءمدیریت است. بازی با افکار فوتبالدوستان شیرازی هم حدی دارد آقایان.
فجر بازی را در نقل و انتقالات نیمفصل باخت آن هم به خاطر سیاستهایی که در راس مدیریت این باشگاه تعریف شده و اکنون دنبال ساختن مقصر و مقصرانی است تا باختهایش را به گردن این و آن بیندازد و تاسفبار است که هم استقلال مورد هجوم ناجوانمردانه قرار میگیرد و هم بازیکنان فجر. نمیدانیم مردم فوتبالدوست شیراز که سره را از ناسره به خوبی تشخیص میدهند چقدر با حرفهای مسوولان باشگاه فجر موافقند. آیا آنها هم میپذیرند که استقلال به خاطر تبانی با بازیکنان فجر برنده میدان لقب گرفته است؟
آیا شیرازیها که میانشان کم استقلالی نیست و عاشق و مفتون فجر هم هستند میپذیرند که بازیکنان تیمشان کم کاری کرده باشند یا به قول خودمان به استقلال راه داده باشند؟ این همه انگ برای چیست؟ برای فرار از واقعیت، برای فرار از دست مردم یا فراموش کردن اتفاقاتی که در نیمفصل افتاد و مدیران فجر آنجا نیز کوشیدند بازیکنانشان را متهم کنند؟ عیب است آقایان لااقل به بازیکنان خودتان انگ نزنید، دست کم احترام بازیکنان خودتان را حفظ کنید، حال استقلال پیشکش... /ش