برای یک شب،کسی فکر کرایه خانه و گوشت و لبنیات و میوه نبود.همه دنبال جواد و کریمی و کی روش بودند.همه منتظر بودند کریمی کی می آید و کی گل می زنیم.
اوضاع اقتصادی نبود،فوتبالی بود.غم بود،اما کم بود.شادی بیشتر بود...
دیشب فوتبال نشان داد که از همه ورزش ها در ایران سرتر است.فوتبال معجزه کرد و ورزش،اقتصاد را گذاشت توی جیبش!انگار دلار از 3400 تومان شده بود 500 تومان.انگار ارزانی بود...مردم می خندیدند و برای هم بوق می زند.نه از آن بوق ها که پشت ترافیک برای هم می زنند و زیرلب چیزی می گویند،از این بوق ها که بعضی وقتها می زنیم و معنی اش خوب است.
دیشب کسی به معاون اول رییس جمهور و مشایی گیر نداد.کسی کاری به کنفرانس خبری رییس جمهور نداشت.کسی اخبار اخلالگران ارز را تعقیب نمی کرد.کسی به بی بی سی و VOA گوش نمی داد.دیشب همه ایرانی بودند و به تیم ملی کشورشان افتخار می کردند.کسی نمی گفت کاندیداهای انتخابات چه کسانی هستند.سوریه با ترکیه جنگ می کند یا نه.اتحادیه اروپا گاز ایران را هم تحریم کرده.دیشب هر چه بود در ورزشگاه آزادی بود.100 هزار نفر به نمایندگی از 75 میلیون نفر آنجا حال کردند و ما هم "آرزو" کردیم کاش آزادی 75 میلیون نفری بود،نه 100 هزار نفری.
امروز،روز بعد از توفان،اماانگار مردم مهربان ترند.همه باز از دیشب حرف می زنند.محل کار،توی تاکسی،توی مترو،توی اتوبوس،جلوی دکه روزنامه فروشی،توی مدرسه و خلاصه همه جا...اما نهایت دور روز دیگر...بعد دوباره برمی گردیم به روز قبل از بازی ایران و کره.دوباره قیمت ارز و بحث گرانی و داستان سوریه.دوباره نگرانی...اما چه باک؟ما تیم ملی را داریم که دوباره می آید و همه این چیزها را می شوید و با خودش می برد./ش