علی رغم مخالفت خانواده آن زن که البته حدود 20 سال از فوتبالیست داستان ما بزرگتر بوده و فرزند پسر 18 ساله ای هم داشته زن پولدار داستان ما که از همسرش هم جدا شده بوده با فوتبالیست سرشناس ازدواج می کند
قبل از بیان این ماجرا ذکر این نکته لازم است که این جریان توسط یکی از فوتبالیست های شرشناس کشورمان که اکنون هم در تیمی سرشناس بازی می کند بیان شده و از آنجایی که این فوتبالیست راوی و همچنین فوتبالیست سوژه ما دوستان نسبتا صمیمی بوده اند باید گفت بر روی این حرفها بایدحساب کرد.
توضیحاتی که در ادامه می خوانید را فوتبالیست راوی ما عینا از زبان فوتبالیست سرشناس سوژه داستانمان شنیده و ما هم برای شما بازگو می کنیم.
ماجرا و داستان این فوتبالیست سرشناس کشورمان که همواره حاشیه ساز نیز بوده از زعفرانیه آغاز می شود.
جایی که فوتبالیست مورد اشاره ما سوار بر (بی ام و)آخرین مدل خود با سرعتی قابل توجه در حال تردد در زعفرانیه به مقصد خانه اش بوده است.
در این حال و به ناگاه یک خودروی (بی ام و) آخرین مدل دیگر با سرعتی قابل توجه از فوتبالیست سرشناس ما سبقت می گیرد.
این فوتبالیست که فکر می کرده از این نمونه (بی ام و) آخرین مدل فقط خودش در اختیار دارد با تعجب به ماشینی که از او سبقت گرفت نگاه می کند و صد البته به او بر می خورد که چرا این اتفاق و چرا این سبقت روی داده!، در نتیجه پا را بر روی پدال گاز گذاشته و بر سرعتش می افزاید تا (بی ام و) رقیب را به اصطلاح بگیرد.
(بی ام و) مورد نظر روبروی خانه ای بزرگ می ایستد. فوتبالیست قصه ما هم می ایستد تا سرنشین خودرو را ببیند این اتفاق روی می دهد و فوتبالیست سرشناس با تعجب می بیند که راننده (بی ام و) یک خانم است.
همین اتفاق و همین دیدار بعدا باعث ازدواجی می شود که خود حاشیه های زیادتری برای این فوتبالیست ایجاد می کند.
خلاصه این قسمت ماجرا این می شود که علی رغم مخالفت خانواده آن زن که البته حدود 20 سال از فوتبالیست داستان ما بزرگتر بوده و فرزند پسر 18 ساله ای هم داشته زن پولدار داستان ما که از همسرش هم جدا شده بوده با فوتبالیست سرشناس ازدواج می کند و به زیر یک سقف که چه عرض کنیم به خانه همسر پولدار خود می رود.
به هر حال فوتبالیست سرشناس داستان ما زندگی مشترک خود را با همسر و پسر 18 ساله اش ! آغاز می کند.
پسر هم البته مخالف ازدواج مادرش با این فوتبالیست بوده اما مادرش که به سبب تجارت از وضعیت مالی بسیار مناسبی برخوردار بوده با خرید یک ماشین مدل بالا پسرش را هر طور که بوده به این ازدواج راضی می کند.
از اتفاقات جالبی که یک روز در خانه برای این فوتبالیست می افتد دعوای او با همین پسر 18 ساله است که باید گفت دعوا از اینجا آغاز می شود که آقا پسر هوس می کند با اتوموبیل شوهر مادرش(فوتبالیست جوان)با دوستانش به تفریح برود که وقتی با مخالفت این فوتبالیست مواجه می شود با پاره آجر سر فوتبالیست سزشناس را می شکند!
جالب آن که در آن زمان خیلی ها سر پانداژ شده این فوتبالیست را سر تمرینات دیدند در حالی که این فوتبالیست نه در جریان بازی و نه در تمرینات هیچ آسیبی ندیده بود.
بگذریم و به اینجا برسیم که طبق پیش بینی زندگی این زوج به سرانجامی نمی رسد. زیرا فوتبالیست سرشناس تنها چند ماه به زندگی مشترک پایبند بوده و بعد از آن دوباره روز از نو و روزی از نو؛ میهمانی و پارتی و دوست ... تا اینکه بعد از دو سال به طلاق می رسند.
از آنجایی که زن داستان ما بسیار زرنگ بوده بر اساس قانون بسیاری از مال و اموال فوتبالیست ما را می گیرد و حتی یک شب نیز او را روانه بازداشت گاه هم می کند و در نهایت به طلاق رضایت می دهد.
درباره این فوتبالیست سرشناس که اکنون دهه سوم زندگی خود را آغاز کرده باید بگوییم ظاهرا قصد دارد به تازگی ازدواج دیگری انجام دهد با این توضیح که به خانواده عروس خانوم قول داده جوان سربه راهی باشد و دیگر هیچ وقت سراغ حاشیه ها نرود.