کد خبر : ۲۳,۳۰۱
گپ و گفت با مهدی رحمتی دروازه بان استقلال درباره بازی با پرسپولیس ، سایپا ،« امین ، ایمون و ایمان» این آخرین مدل از تیکه های عادل فردوسی پور تنها بخشی از این گفت و گوست که در ادامه می خوانید.
رحمتی : قرار نیست به پرسپولیس بروم اصلا و ابداً!
*از همین بازی آخر شروع کنیم . از بازی با ذوب آهن. این حس وجود داشت که بازی با پرسپولیس تکرار می شود.
این بازی ها با هم فرق داشتند. اتفاق بازی با پرسپولیس یک حادثه بود. خود من هم گفتم. یک اتفاق بود. کار خدا بود که یکدفعه آن بازی برگردد. اینکه یک تیم بازی را در دست داشته باشد و یک دفعه 3 گل بخورد همیشه اتفاق نمی افتد. واقعا قسمت آن روز این طور بود. ولی برای بازی با ذوب آهن ما با همه مشکلاتی که داشتیم خیلی خوب بازی کردیم چون بچه ها انگیزه بالایی داشتند برای رسیدن به بازی های لیگ قهرمانان. البته کار بزرگ مان هنوز در پیش است و باید بازی با الاتفاق را ببریم. برای این بازی هم نیاز به حمایت تماشاگران داریم.
*استقلال شاید یک استثناء باشد. تیمی که در صدر بود و تماشاگرانش از سرمربی انتقاد می کردند. شما با حاشیه نیم فصل دوم را شروع کردید.
این دلیل دارد. ببین من نمی خواهم خیلی بهانه بگیرم اما قصه ما از زمانی شروع شد که فرهاد مجیدی رفت. از همان موقع رسانه ها خیلی به این مشکل دامن زدند. به هر حال ما 18 یا 19 روزنامه ورزشی داریم که خوراک اصلی شان را استقلال و پرسپولیس تامین می کند و اتفاقا همه هم دوست دارند از اخبار این تیم ها بدانند. برای همین اخبار حشیه ای زیاد می شوند. فرهاد که رفت همه نوشتند نصف تیم رفته و این بار روی تیم را زیاد کرد. بعد هم که مصدومیت اندو ، خسرو و مجتبی پیش آمد تا به تیم ضربه بخورد.
*البته این روزنامه ها نبودند که به سرمربی شعار دادند.
درست ، اما به هر حال همین نوشته ها باورهای مردم را می سازد. وقتی حاشیه های فوتبال زیاد شود ، فوتبال افت می کند و وقتی فوتبال افت کند ، فروش روزنامه ها هم کم می شود. کاش بشود همه ما در کنار هم سعی کنیم به سمت موفقیت فوتبال گام برداریم.
پس مشکل حاشیه هاست؟ راستش فکر می کردیم مشکل تان این خستگی بازیکنان است که باعث مصدومیت ها شده!
من که بعد از بازی با سایپا این قصه را گفتم. ما داریم 3 روز یکبار بازی می کنیم. تو زمانی که باقی تیم ها استراحت نیم فصل داشتند ما بازی حذفی کردیم و آندو را از دست دادیم. بعد خسرو چند هفته رفت. در بازی با تراکتور مجتبی را از دست دادیم و همه این اتفاقات دست به دست هم داد تا تیم خالی شود . وقتی تیم مهره ندارد، افت می کند. تیم هم که نتیجه نگرفت با موضوع حاشیه های مربوط به رفتن فرهاد در رسانه ها مخلوط شد و حاصلش افت مان بود اما بحرانی نداشتیم. به هر حال اگر بچه های ما وقت استراحت داشتند ، این قدر مصدوم نمی دادیم و مربی در تنگنا نمی ماند. ما نتوانستیم بدنسازی کنیم. این هم به دلیل فشاری بود که وجود داشت. همه تیم ها نیم فصل داشتند ولی ما نداشتیم. قرار بود در بهمن ماه فینال حذفی را برگزار کنیم. در همان بازی ای که در نیم فصل مقابل شهرداری یاسوج در حذفی انجام دادیم، آندو مصدوم شد. در آن برهه نتوانستیم بدنسازی کنیم. فکر می کنم اصلی ترین مشکل ما از همین جا بود. اگر بدنسازی می کردیم شاید آندو اصلا مصدوم نمی شد. بقیه هم شرایط شان بهتر می شد. خود من 3 روز استراحت کردم.
*چند بازیکن در تیم ملی بودند که بیشتر فشار کشیدند. تو، جلال حسینی، هادی عقیلی....
مگر سید جلال حسینی مصدوم نشد؟ او یک ماه مصدوم بود و تازه برگشته و دارد بازی می کند.
*تو هم تورنمنت های زیادی بازی کردی. الان هم که داری با درد بازی می کنی.
خب مصدومیت من طوری بود که به خاطر شرایط باید بازی می کردم. حالا خود شما در جریان هستید، شاید یکی دو جلسه تمرین نکنم تا اوضاعم بهتر شود و بتوانم برای استقلال بازی کنم.
*الان چند سال است که شما پایان فصل ندارید؟
فکر می کنم 5 فصل. از سالی که مس کرمان بودم . در تیم ملی بازی کردم، نزدیک به 5 سال است استراحت ندارم. واقعا چیزی به اسم تعطیلی نداشتم.
با این وضعیت فکر می کنی تا چه زمانی بتوانی بازی کنی؟ با کسی اصلا در این باره حرف زده ای؟
فوتبال حرفه ای است دیگر. با هر کس حرف می زنی می گوید اینها پول حرفه ای می گیرند و باید حرفه ای بازی کنند. واقعا خیلی وقت ها هست که خانواده من شکایت می کنند که چرا در خانه هستی. من مدام در حال تمرین یا وزنه زدن هستم و بعد باید استراحت کنم. به خدا ما هم بازیکن حرفه ای هستیم و باید طوری زندگی کنیم که بتوانیم همیشه بدن آماده داشته باشیم و در این چند صباح بازیگری، آمادگی خودمان را حفظ کنیم.
*اخیرا پیش کروش بودیم و چیز جالبی گفت. بعد از رفتن احمدرضا خیلی وقت بود که گلر مطمئنی نداشتیم. کروش توضیح می داد که طبق آمار در استارت ها ما 30 متر از کره ای عقب بودیم. او توضیح می داد یک توپی برای پارک می اندازند. تا عقیلی و حسینی بگویند کی دنبال این توپ برود، پارک با تو تک به تک می شود و کروش دقیقا گفت: «رحمتی توپو می گیره» با یکجور اطمینانی این حرف را زد. حالا ممکن است ما در این شرایط بگوئیم سید مهدی رحمتی خوب است یا خدا با او بوده ولی اگر چای پارک مسی باشد، آنوقت چه؟!
من چند وقت پیش گفتم 20 سال از کره عقب هستیم. خیلی ها گفتند نه اینها پول می گیرند چرا باید اینطوری باشد. همه دنبال علت ناکامی ایران می گردند و می گویند چرا ما فوتبالیست نداریم. فکر کنم یک هفته پیش بود که داشتیم اسباب کشی می کردیم، یکسری عکس های قدیمی بازیگری ام را پیدا کردم. فکر می کنید چطور من فوتبالیست شدم؟ داشتیم با بچه ها فوتبال بازی می کردیم، یک مربی بود برای زیر گروه جوانان داشت بازی ما را نگاه می کرد. او به من و یکی از دوستانم گفت شما بیائید اینجا و برای تیم من بازی کنید. یک جلسه تمرین کردیم آنجا. یک ساق و شورت به ما داد. نمی دانید من چطور با همین دو قلم جنس زندگی می کردم. شب ها می گذاشتم زیر بالشتم و می خوابیدم. شده بود عشق من. همیشه همراهم بود. ولی الان شما نگاه کنید بازیکن چطور فوتبالیست می شود؟ دوره ما که پول نبود، وضع خانواده هم که تعریفی نداشت. بابای من یک کارگر ساده بود که پولی نداشت برای فوتبال بدهد. از ما هم طلب چیزی نشد ولی الان نگاه کن هر کس می خواهد فوتبالیست شود باید 10 میلیون 5 میلیون بدهد. واقعیت است دیگر. شما ببیند اغلب بازیکنان تاپ کشور ما که بزرگ شده اند، پولی نداشته اند و از خانواده ثروتمند نبوده اند. الان هم وقتی از خیلی فوتبالیست های خوب طلب این پول ها می شود، اصلا قید فوتبال را می زنند و هر چی فکر می کنند می بینند از راه دیگری نمی توانند فوتبالیست شوند. متاسفانه ما دنبال یکسری چیزهای دیگر هستیم. این چیزها را نمی گوئیم ولی هی مصاحبه می کنیم و می گوئیم فوتبالیست ما دنبال این است و آن است و به قول معروف می خواهیم برایش حاشیه درست کنیم. درباره صحبتی هم که شما کردید، من نمی توانم خودم را با عابدزاده یا حجازی مقایسه کنم. یا حتی میرزاپور. من خودم هستم. سعی کردم خوب زندگی کنم، تمرین کنم، از مربیان تا می توانم کمک بگیرم. شاید شما باورتان نشود با ترابپور مربی فعلی ام خیلی حرف می زنم. با بابازاده هم در تماسم. خیلی کمک می کند. خیلی راهنمایی می کند. از انتقاد فراری نیستم. شاید خیلی انتقادهایی که می شود، 10 درصد انتقاد کارشناسی باشد اما 90 درصد آن از دید بیننده باشد. تا وقتی دروازه بان نباشی نمی توانی بفهمی دروازه بان چه شرایطی دارد. من خودم خیلی با عابدزاده حرف می زدم، هفته ای یکی دو بار. خیلی سعی می کردم از مشاوره هایش استفاده کنم و به قول معروف راهنمایی ام کند که چطور عمل کنم. ولی اینکه شما از نگاه یک ببینده بخواهی دروازه بانی را نقد کنی درست نیست. شما اگر دو تا دروازه بان، عین کارشناس داوری بیاوری و نقد کنند، مفیدتر است. خیلی راحت تر می توانم آن را بپذیریم تا اینکه بنویسند مهدی رحمتی مشت کردن بلد نیست، با رحمتی شیرجه زدن بلد نیست یا خروج از دروازه.
*همه را می خوانی ها.
بله، همه را می خوانم.
یک ایراد اساسی که درباره تو می نویسند، همین مشت هاست.
توپی که از نزدیک زده می شود، شما باید ببینی جایگری ات چطوری است. موقعیتی که هستی یا موقعیتی که بازیکن در آن قرار دارد. اگر قیاس کنید فکر می کنم، گلی که فریدون زندی به سایپا زد، گل اول را می گویم ها، شباهت داشت به گلی که من از بحرین خوردم. ضربه ای که بازیکن بحرینی زد تازه پایین تر از زیر تیر بود. من آن توپ را گرفتم و برگشت رفت لب خط. رسید به یکی از آنها، گرفت و پاس عقب داد و طرف آن را کرد توی گل. حالا سید مهدی رحمتی داشت یک هفته توضیح می داد که چرا آن گل را خورده. من باید کجا دفع می کردم؟ باید می گذاشتم برود توی گل که بگویند چه گل قشنگی. حالا اینکه می گوئید من همه را می خوانم، آره اینطوری است. می خوانم تا یک چیزی دستگیرم شود. ولی خیلی هایش مغرضانه است. الان بابازاده هست یا ترابپور. الان ترابپور همه اشتباهات من را دارد، سی دی هایش را می بیند. شاید خیلی ها باشند که بدشان بیاید بنشینند و اشتباه خودشان را ببیند ولی من اینطوری نیستم. ابایی ندارم، می نشینم و می بینم.
*البته بعضی وقت ها هم از انتقادها خیلی عصبانی می شوی، مخصوصا بعد از بازی استقلال و پرسپولیس.
من صحبتی نکرده بودم.
ولی به سایت خودت گفتی در رسانه ملی...
ببین من همیشه عادت دارم کسی را که زمین می خورد، لگد نزنم. این واقعا هنر نیست. اگر بتوانی با کسی که آن بالاست بجنگی، بزرگ می شوی ولی کسی که افتاده و بخواهی به آن لگد بزنی، هنر نیست. حالا استقلال در 10 دقیقه باخته، فشار روی بازیکن هست و هجمه ای روی کادر فنی. من 90 آن شب را دیدم. آقای قراب و آقای کلانی بودند در برنامه. اینقدر خوب صحبت کردند که به من دلگرمی دادند. بعد از آن باخت، من واقعا ناراحت بودم، شاید ناراحت ترین آدم روی زمین، به من خیلی دلگرمی داد که با انگیزه زیاد بخواهم کارم را شروع کنم. ولی اینکه افتاده باشی زمین و طرف بخواهد به تو یک لگد بزند که هنر نیست. وقتی صدر بود چرا این حرف ها را نمی زدند؟ آنوقت می آمدند انتقاد می کردند.
مزدک بود؟
من تلفنی با او حرف زدم و گفتم اصلا به تو نبود منظورم. من با عادل رابطه ام خیلی خوب است، خیلی هم به من گیر می دهد ولی اصلا ناراحت نمی شوم. یکی از سایت ها نوشته بود منظور من مزدک بوده ولی به خودش گفتم نه.
آخر بازی بحث بود در برنامه که تو افت کرده ای و شاید به خاطر این است که رقیبی در استقلال نداری.
وقتی که این لیگ 3 روز 3 روز برگزار می شود، باید همه امکانات باشد. ما باید برای جلو رفتن از یک جایی شروع کنیم. شروع ما از برنامه ریزی بوده. ولی ما باید شرایط بازیکنان را در نظر بگیریم. یک تیمی مثل سپاهان یا تراکتور را باید با استقلال مقایسه کنیم. تراکتور در ابتدای فصل 6 خرید خوب داشت و در نیم فصل هم 4 خرید مناسب... یا سپاهان را نگاه کنید. سال قبل پر مهره ترین تیم ایران بود. کلی بازیکن داشت که 4،5 تا را از دست داد و الان 7 مهره خیلی خوب دارد. جای خالی بازیکنان رفته را هم با خریدها پر کرده. وقتی هم لیگ به سمت آخر می رود، می تواند بهتر کار کند. ولی بقیه تیم ها بازیکنانش تحلیل می رود. آن روز یک مطلب خواندم که دروازه بان های لیگ دارند سه تا سه تا می خورند، ببخشید دروازه بان که سه تا گل با خودش از خانه به دروازه نمی برد! از آن جلو تیم بد کار می کند می آید عقب و می رسد به دروازه بان. واقعا یکسری توپ ها هم هستند که گلر نمی تواند به تنهایی بگیرد. یعنی همه باید با هم مچ باشند و کار تیمی کنند. قتی قوای تیمی تحلیل می رود دروازه بان هم آسیب می بیند. ساختار دفاعی تیم از نوک حمله شروع می شود. الان حتی مسی هم دارد در دفاع شرکت می کند و اولین کسی است که از جلو شروع به دفاع کردن می کند.
همان بارسا هم در بازی آخر تمرکزش را از دست داد، کم مانده بود ببازد.
فوتبال بازی لحظه هاست.
حالا پیشنهاد تو چیست؟ فصل بعد هم همین است. تازه فشار بیشتر می شود...
ما برای فصل بعد، تیم ها می دانند که فشار بیشتر است. سال های قبل اینطور بود که تیم ها 11 بازیکن فیکس داتند با 4 ذخیره. ولی الان تیم ها بازیکنان بیشتری جذب می کنند و احتمال مصدومیت می دهند. مهمترین چیز این است که ما باید زمابندی استقامت بازیکن کنیم. در اینصورت بازیکن می تواند سریعا خودش را با شرایط وفق بدهد. از طرفی ما باید زمین های بهتری داشته باشیم.
*این حرف هایی که زدی دقیقا پارادوکسی داشت با چیزهایی که درباره تو در رسانه ها مطرح بود. تو از اول فصل محکوم به این شدی که شرط کرده ای نباید فلان گلر جذب شود. پس خودت این موضوع ها را رد می کنی و می گویی اینطور نیست.
خدا را شاهد می گیرم اصلی چنین چیزی نبود. تمام آن حرف هایی هم که زده شده بود،عین حرف هایی بود که به من زدند، نه اینکه من بگویم. سال قبل هم در سپاهان دقیقا همین بود. قرارداد رحمان احمدی تمام شده بود و قلعه نویی تصمیم گرفت او نباشد. خدا را شاهد می گیرم که من اصلا در این ماجرا دخالتی نداشتم. فکر کنم روز دوم یا سوم نقل و انتقالات امسال بود که از طرف استقلال با من حرف زدند و خودشان همین پیشنهاد را دادند. یعنی گفتند دو دروازه بان ما می خواهند بروند و تو را می خواهیم. خدا را شاهد می گیرم که اصلا اینطوری نیست، مگر من دیوانه ام؟ خود من هم دوست دارم استراحت کنم.
*حالا دوست دارم نظر تو را درباره این مسئله بدانیم؛ آیا موافقی دو گلر در یک سطح در یک تیم بازی کنند؟
نه، به هیچ وجه. من مخالف هستم.
*اتفاقا سابقه را نگاه می کنیم می بینیم تو و وحید طالب لو با هم نساختید. یا همین امسال معمارزاده و علیرضا حقیقی. حتی سال گذشته در سپاهان بین تو و رحمان احمدی.
مگر ما نمی گوئیم فوتبال دنیا؟ فوتبال دنیا که ما داریم از آن الگوبرداری می کنیم، کجا اینطوری است؟ می شود کاسیاس و والدز در یک تیم باشند؟ یا وندرسار یا پیتر چک؟ البته برای من هم این چیزها مهم نیست و اصلا از رقابت فراری نیستم.
*البته الان کمی شرایط در استقلال فرق کرده.
بله، الان همین زرین ساعد خوب است. این چیزی که من دیدم، همه طوری رفتار می کنند که قرار است از فصل بعد دوباره دروازه بان های خارجی به فوتبال ما بیایند. ما اگر دنبال دروازه‌بان سازی هستیم،اینهمه دروازه بان جوان دارم. مهدی خانی سایپا، لک صبا، فروزان نفت، سلیمی در فولاد..اینها میانگین سنی شان چقدر است؟ مگر دنبال سرمایه سازی نیستیم؟ مگر گلرها جوان و خوبی نیستند؟
*سوال خود را اینطور می پرسیم که اگر به تو از تیمی پیشنهاد برسد که یک دروازه بان تیم ملی آنجا باشد، می روی تا قرارداد ببندی؟
چرا نروم؟ می روم. خدا را صد هزار مرتبه شکر من با دروزاه بان های تیم ملی ارتباط خوبی دارم. این سیستم اصلا به من مربوط نمی شود. اصلا باشگاه دوست دارد 5 تا گلر تاپ بخرد و بیاورد. این به من ارتباطی پیدا نمی کند. حالا یک سوال دارم، اگر شما گلر تیم ملی باشی با من می آیی در یک تیم؟
*با تو که خیلی سخت است؟
این سلیقه مربی است دیگر. رحمان در سپاهان با من بود، چند بازی خوب هم کرد ولی آقای قلعه نویی نظرش این بود من که گلر اول تیم ملی هستم فیکس بازی کنم.
*اینکه می گفتند می ترسی، درست نبود؟
دیگر نظر لطف دوستان بود. من اگر می ترسیدم، ببخشید دیگر به اردوی تیم ملی نمی رفتم. چند سال است دارم در اردوی تیم ملی با بهترین دروازه بان ها رقابت می کنم. مگر دوران آقای ابراهیم زاده 15 تا گلر دعوت نشد به تیم ملی؟ دوستان این حرفها را نزنند، چه می خواهند بگویند؟
*شایعه دیگری که درباره تو خیلی سر و صدا کرد این بود که نیم فصل استقلالی ها در هواپیما با تو مذاکره کرده اند. درباره اش توضیح می دهی.
این که اصلا درست نیست. من با کسی کاری ندارم. اسم بازیکن دیگر را چرا می آورند. مشکل من بود که به من پیشنهاد داده اند؟ اسم بچه ام را قسم خوردم، به همین برکت به همین شیرینی اصلا نبود چنین چیزی. قرار نبود من از استقلال جدا شوم.
خود تو یک بار از استقلال رفتی، راحت.
فوتبال همین است.
*برای فصل بعد تو هم همین چیزها را درست کرده اند. نوشته اند با رویانیان تمام کرده ای.
اصلا این بحث ها نیست. قرار نیست به پرسپولیس بروم. قبل از مصاحبه گفتم، مشکل فوتبال ما این است که همه اش دنبال حاشیه هستیم. دنبال اینی که مطلب را اینطور بنویسیم، جوری که مردم بیشتر بخوانند. آن روز یک برنامه تلویزیونی با من مصاحبه کرد که گزارشگر آن پرسید چرا فوتبالیست ها حاشیه دارند؟ به او گفتم تا حالا شده که یک برنامه درباره کارهای خوب فوتبالیست ها بسازند؟
خیلی از آنها علاقه ندارند که بدانند.
این هم خودش نشان می دهد ریاکار نیستند. حالا چه خوب است همین برنامه ها که هزار نفر می آورند و می گویند چرا فوتبالیست اینطوری است، چرا آنطوری است...یک برنامه نمی سازد فوتبالیست ها چکار می کنند. واقعا نمی توانند درست کنند؟ بروند همان موسسه محک ببنید چه بازیکنانی می آیند اینجا.
*همیشه می گویند دو قشر خیلی مظلوم داریم. اول داورها و دوم گلرها که تا یک گل می خورند، علت شکست می شوند.
احساس من می گوید با این وضعیتی که دارند درست می کنند، قرار است گلر خارجی بیاید. اصلا آزاد شود ولی سقف قرارداد را هم بردارند.
*نظر شخصی تو چیست؟
اگر دنبال سرمایه گذاری هستیم به جوان بها بدهیم. اگر دنبال نتیجه گیری هستیم که هیچ، اگر نه همین اسم هایی که من بردم قابلیت بالایی برای سرمایه گذاری داریم.
*خیلی گلرهای جوان هستند که در شروع خوب هستند ولی در ادامه نه. خود تو همین دوره را در اولین حضورت در سپاهان داشتی. فکر می کنی باید چه زمنیه ای برای آنها فراهم شود؟
این بی تجربگی بود.
چکار باید کرد.
حرف چکار کردن نیست، من رفتم سپاهان که بازیکنان بزرگی داشت. تماشاچی زیادی داشت و هدف بسیار بزرگتری. من خودم را آماده نکرده بودم برای آن جو. پس چطور بار دوم شرایطم فرق می کرد. اول فصل مگر تمام دروازه بان های ما خوب نبودند؟ به خاطر فشار بازی ها تیم افت کرد.
*ولی پرسپولیس....
آنها هم بنده خداها فشار رویشان بود. شما فکر نکنید نبود این فشار.
*اگر غیر از این گلرها هم بودند، دوباره وضعیت همین بود؟
شرایط تیم باعث می شود بازیکن داخل زمین زیر فشار باشد. خود من با اینهمه بازی در تیم ملی و لیگ کرده ام، در بازی سایپا تحت فشار بودم.
*یعنی تمرکز روانی نداشتن باعث این می شود؟
صد در صد. وقتی ایهمه فشار مطبوعات و تماشاچی روی یک نفر باشد، همین می شود. دروزاه بان روز خوب و بد دارد. در بازی نفت مگر من آنطور گل نخوردم. یا بازی فولاد مگر من اینهمه توپ نگرفتم ولی یک توپ آنطور شد. بابازاده یک حرف خوب هیمشه می زند و می گوید همیشه باید یک دستت روی اینطرف صورتت باشد و دست دیگری در طرف دیگر و جلو را ببینی. مهم این است که شما با گلی که خورده ای کنار بیایی.
یک دوره شما با هم بد بودید.
یک شرایطی بود در استقلال که گذشت. یا خود آقای ترابپور سر هر گلی که من می خورم، آنالیز می کنید. می نشینیم با هم درباره اش حرف می زنیم به خاطر اینکه اشتباهاتم رفع شود. یا سر همین خروج ها که انتقاد می کنند، تمرین های زیادی می کنیم. (با انگشت روی میز می زند) خدا را صد هزار مرتبه شکر، یکسری اتفاقات افتاده که برای خود من خوب بوده.. راضی ام از تمریناتی که دارم و پیشرفتی که کرده ام. هیمشه سعی کرده ام از آدم ها استفاه کنم و حتی از جوان ها چیزهای جدید یاد بگیرم.
گاسپار چطور است؟
تمرینات روز دنیا را به من می دهد. او با گلرهای بزرگی کار کرده.
چیز خاصی به تو گفته؟
ما کمتر در اردوهای دراز مدت کنار هم بودیم ولی در اردوها به من گفته یکسری خصوصیات اخلاقی و فنی تو شبیه ویتور بایاست چون شاگرد خودش بوده. خیلی خوب می تواند تمرکز آدم را بالا ببرد. شب قبل از بازی یکسری فیلم های سیوهای خوبت را نشان می دهد که روی انگیزه ات تاثیر می گذارد.
اگر زاکروی سرمربی تیم ملی می شد، دستیارت می گفت شبیه بوفون بازی می کردی.
(خنده)نمی گفت دقیقا عین تو هست، می گفت شباهت هایی به تو دارد.
الان برنامه فصل بعد را نگاه می کنیم، می بینیم پرفشار است. تیم ملی بازی دارد. اردیبهشت لیگ تمام می شود. بعد سریعا لیگ قهرمانان را داریم، بعد هم می شود بازی های تیم ملی و بعد لیگ. کابوسش را می بینی.
خدا را شکر، خدا را شکر.
*چرا؟
چون دیگر در نقل و انتقالات تهران نیستم. اتفاقاتی که در نقل و انتقالات می افتد، از آن بی خبرم. نه جایی می رم، نه دفتری می روم و نه کسی را می بینم.
*یعنی به استقلال می روی؟
بله؟ (خنده)
*ولی شنیده می شود که امیر قلعه نویی با استقلال تمام کرده است. اگر او بیاید، می مانی؟
(بدون جواب)
*بازی تراکتورسازی چرا پنالتی را نزدی؟
دوست داشتم بزنم، سابقه زدن پنالتی را هم دارم ولی از خدا ترسیدم.
*فکر کنیم زیر پیراهنت چیزی نوشته بودی!
نه بابا، من؟ همیشه یک زیر پوش دارم همان را می پوشم.
*کامنت های مردمی بعد از دربی بیشتر نوشته تراکتوری ها بود و می گفتند چوب خدا بود. خود تو هم بعد از بازی گفته بودی خدا خواست.
من گفتم خدا خواست ببازیم، یک نظر بود. هر کسی برای خودش یکسری افکار دارد. بازی با تراکتورسازی، آقای ترکی به دید خودش احساس کرد چیز درستی دیده. حالا بعدا با 5 دوربین و 7 تا ذره بین نگاه کردند، دیدند فاصله 5 سانت بوده. در آن فشار تصمیم گیری برای داور سخت است. ولی اگر تیم آنها 10 نفره هم نمی شد، بازی را می بردیم. تا آنموقع هم حمله آنچنانی روی گل ما نداشتند. اصلا شیرجه نزدم.دقیقه چند بازیکن شان احراج شد؟
*33 بود فکر کنیم. البته قلعه نویی هم بعد از بازی گفت فروزان ما هم زمین نخورده بود!
مگر من زمین خوردم؟ لباسم اینقدر تمیز بود که حتی آن را نشستم!
پنالتی ها بحث برانگیز بود...
همین آقای ترکی برای آنها یک شاهکار داشت. توپی که کمک آفساید گرفت، داور گل درست گرفت. واقعا تصمیم شاهکار و درستی بود. هفته بعد از آن روی یک یک با داماش یک پنالتی گرفتند که اصلا نبود. با همان هم بردند. اشتباه داوری هست دیگر. در بازی مس روی حمودی پنالتی نگرفتند یا روی مجیدی مقابل راه آهن. اینها اتفاقات داوری است. مگر من بازیکن اشتباه نمی کنم یا مربی اشتباه نمی کند؟ تا اشتباه در فوتبال نباشد، توپی گل نمی شود که.
*از امیر قلعه نویی دلخوری؟ دلخوری از اینکه او تماس گرفته بود و گفته بود سید جلال را تو نگذاشتی بیا.
خدا را شکر خیلی چیزها مشخص شد. انگار اول فصل جلال سر راه مانده بود و می گفتند رحمتی در قراردادش شرط کرده که او حتما باید باشد. سید جلال ماند در سپاهان کارش را کرد. مگر او کریم شیره ای بود؟ همه او را می خواستند. همه تیم ها آرزوی داشتن او را داشتند.
*همه این اتفاق ها از جریان پیشنهاد پرسپولیس شروع شد...
بله... زمان گذشت و رو سیاهی ماند برای زغال. گذشت زمان نشان داد کی ها صادق هستند و کی نیست. خدا امسال با یک چوب ایستاده بود و درجا می زد سر آدم هایی که صداقت نداشتند، دیدید؟ اول فصل واقعا داشتند با آبروی من بازی می کردند. جوری فضا سازی کردند که در استادیوم ها علیه من فحش بدهند.
*کمی شفافتر درباره استقلال می خواهیم با تو حرف بزنیم. اسم فوتبال که می آید، یک روز بعد از بازی استرالیا می گفتند غرور ملی ولی امروز می گویند یک مشت فوتبالیست پول مفت می گیرند و غرور ملی را لکه دار می کنند.
رسانه ها این وسط می توانند اصلی ترین نقش را داشته باشند. خیلی ها دارند از بغل فوتبال نان حلال می برند. کسی اندازه شما خبرنگاران با این حقوق زحمت نمی کشد. اگر فوتبال نباشد شما هم مثل ما، نانی برای خوردن نخواهید داشت. همه با هم می گویم. من فکر می کنم نقش شما اصلی ترین نقش است چون با فوتبال نزدیکتر هستید، به ما. دوربین تلویزیونی بعد از بازی یک مصاحبه می گیرد و می رود ولی شما همیشه هستید در اردو، در تمرین...خلاصه شما هستید و می توانید بگوئید که ما پول مفت نمی گیریم. به نظر من الان تنها چیزی که نیاز داریم،پشتوانه سازی است. الان ما نسل همان تیم امیدی هستیم که مایلی کهن درست کرد. بعد رفتیم به تیم برانکو.
*خیلی اتفاقات هم البته همان جا شروع شد. اگر شما روز بازی کره نمی باختید در تهران، با مایلی کهن.
نه بازی کره نبود، این تیم را بردیم ولی به چین 3 بر یک باختیم. اصلا بحث این نیست. ما انموقع از آن تیم 13 بازیکن برای تیم بزرگسالان داشتیم. پشتوانه زیادی بود ولی الان اینطور نیست. آنموقع دفاع وسط های تیم ملی کاملی، نصرتی، مرتضی ابراهیمی، سعید لطفی، سید جلال، عقیلی، رسول میرطرقی، مرتضی کاشی و... یعنی حداقل 8 دفاع وسط داشتیم که در تیم هایشان فیکس بازی می کردند ولی الان چی؟ داریم بازیکنی از تیم امید که فیکس باشد؟ نداریم. ما الان احسان حاج صفی را داریم که برای 5 سال پیش است یا انصاری فرد که برای 3 سال پیش... یا علی عسگری، زنیدپور...
*می رسیم به حرف دادکان که باید فوتبال را تعطیل کنیم و بازیکن بسازیم.
بله، من می گویم باید از سرمایه هایی که داریم استفاده کنیم. مگر دروازه بان صبا بد است، یا تراکتور. حسنی صفت چند بازی گل نخورده؟ ما یا دنبال سرمایه گذاری هستیم یا نتیجه؟ اول باید تکلیفمان را با خودمان بدانیم. ما نمی دانیم این را. ما یک ماه حساس داریم، خرداد 91. اگر این بار نرویم دیگر باید فوتبال را تعطیل کنیم دیگر./ش


۲۳ بهمن ۱۳۹۰ ۰۸:۴۴
خبرآنلاین |

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید