به نظر می رسد محمد مایلی کهن با وجود کناره گیری از پرسپولیس در زمان آقای کاشانی هنوز در همان جبهه ای که از ابتدا قرار بود بایستد ایستاده و همچنان مقابل دایی و پروین جبهه گیری می کند!
این جبهه گیری ها البته جدید نیست و به پیش از آغاز فصل برمی گردد یعنی روزهایی که دایی از پرسپولیس رفته بود و علی پروین در کانون پیشکسوتان پرسپولیس وارد شده بود درست در همان روزهای تشکیل جبهه متحدین علیه مدیریت کاشانی، مایلی کهن حکم مدیریت فنی از کاشانی گرفت تا با وجود مخالفت استیلی این جنگ وارد بحث خاصی از دوره خود شود و باید حالا اذعان کرد که آن جبهه این بار و به صورت معکوس ادامه دارد و البته جای داخلی ها با خارجی هایش تنها عوض شده است!
هرچه هست اما خوب نیست!
به 2 هزار سال قبل بر می گردیم یعنی به روزهایی که تخت جمشید (پرسپولیس) توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد!
در دلیل شکست ایران مقابل اسکندر مقدونی حرفهای مختلفی گفته شده چرا که مهمترین اختلاف در داخل بر حکومت ایران و خودخواهی های
درباریان و حاکمان در آن زمان بوده است.
پرسپولیس آن روز آتش گرفت و حالا و پس از بیش از 20 قرن دوباره به شکلی دیگر اسیر اختلافهای سنگین شده و بیم آن می رود که اختلافات داخلی مردان زحمتکش و استخوان خرد کرده اش دوباره این تیم را آتش بزند.
4 شکست پیاپی مقابل استقلال، رقیب دیرینه به خودی خود پرسپولیس را دچار ورشکستگی روانی کرده است و اگر این تیم طی ماههای آتی نتواند سرپا بایستد بیم آن می رود که بزرگی اش را از دست بدهد چرا که موجب سرخوردگی هوادارانش و دور شدن از گرد این تیم شود که این می تواند بزرگترین ضایعه برای فوتبال ایران باشد!
مردان امروز پرسپولیس جملگی مومن، متعهد و دلسوز هستند و به هیچ وجه با حاکمان مستبد پرسپولیس آتش گرفته قابل مقایسه نیستند حتی شاید خودخواهی هم در میان افکار آنها جایی نداشته باشد و هرچه باشد دلسوزی و علاقه مفرط به پرسپولیس باشد اما هر چه که باشد فرقی نمی کند مهم این است که دسته بندی ها شکل گرفته و بزرگان رودرروی هم ایستاده اند.
این همه در حالی رخ می دهد که پرسپولیس امروز نیازمند همدلی و وحدت است نه دشمنی و عناد!
دایی با راه آهن پرسپولیس را متوقف کرد اما در کنفرانس مطبوعاتی اش به راه آهن کاری نداشت و 20 دقیقه و شاید هم بیشتر در مورد پرسپولیس حرف زد و به واکاوی قصه برکناری اش پرداخت!
مایلی کهن اول می پرسد چرا پرسپولیس را به من نمی دهند؟ (کارنامه حاجی مایلی پاسخگوی این قصه است) و بعد هم دوباره قصه آقا قلدره و پول پرستی را وسط می کشد و جالب تر از همه اینجاست که این 2 نفر امروز در پرسپولیس سمتی ندارند! اما فقط در مورد پرسپولیس حرف می زنند!
در آنسو به نظر می رسد میان رویانیان و پروین هم اختلافات در حال گسترش است! پروین مخالف مربی خارجی است و از حیطه اختیاراتش دفاع می کند! اما رویانیان تحت فشار هواداران ملزم به آوردن دنیزلی شده! علی کریمی هم از برکناری استیلی ناراحت است و واکنشهای غیرقابل پیش بینی او را در مواجهه با مربیان اروپایی می توان احساس کرد!
خوردبین با قائم مقام پرسپولیس مشکل دارد! مایلی کهن با خوردبین! استیلی با رویانیان، دایی با کاشانی! مایلی کهن با دایی! کریمی با هر 2! و...
برخی بازیکنان متهم به کم کاری هستند! برخی دیگر متهم به خودمحوری! در این شرایط به راستی چه باید گفت؟
آیا دوباره پرسپولیس در معرض آتش سوزی پس از 20 قرن است؟ این بار پای اسکندر و حاکمان خودکامه وسط نیست بلکه پای دلسوزانی وسط است که...
نگران پرسپولیس هستیم، نه نامهای بزرگش و نه حتی دنبال حق و ناحق می گردیم! مهم نام بزرگ پرسپولیس است که در معرض تهدید جدی قرار دارد!
منبع : ایپنا نویسنده : حسینی نژاد