خیلیها منتظر بودند تا اتفاق دیگری بیفتد.
منتظر بودند تا باشگاه، «سرمایهاش» را، جباری را دور بیاندازد.
حتی برای مجتبی تیم جدید هم پیدا کردند! عدهای او را وسیلهای قرار دادند برای انتقام گرفتن از عناصر مختلف باشگاه. کسی که با مظلومی بد بود، سرمربی را زد. آن که با مدیرعامل مشکل داشت توپ را در زمین حاجی انداخت. حتی پای آکادمی نیز به میان آمد(!) که مطلقا ارتباطی با ماجرا نداشت.
خلاصه میخواستند از این نمد کلاهی ببافند و در آستانه داربی حذفی «استقلال» را خلع سلاح کنند. میخواستند مسیر ستاره را از تیمش و استقلال را از شماره 8 سوا کنند که نشد.
نشد چون آنها که فکر میکردیم مثل جریان غالب «احساسی» شوند، احساسی تصمیم بگیرند، احساسی رفتار کنند، مقابل احساساتشان ایستادند و واکنشی منطقی نشان دادند.
البته در این میان یک نفر باید «قربانی» میشد که قرعه به نام کرار اصابت کرد. بین جاسم و جباری یکی باید میرفت که ظاهرا آن یک نفر بازیکن عراقی استقلال است، مردی که اگر در فوتبال ما رویهای به نام «کشیدن گوش بداخلاقها وجود داشت» نه امسال بلکه با پیراهن تراکتورسازی مجبور به ترک این فوتبال میشد.
قصد «توجیه» واکنشی که باشگاه نسبت به ماجرای اخیر نشان داد را نداریم، به خصوص که معتقدیم حداقل همین یک بار را کرار تقصیری نداشت و اگر قرار بود کسی در این ماجرا نقرهداغ شود؛ آن شخص بدون شک مجتبی جباری بود، با این حال «باشگاه» به همین یک اتفاق بسنده نکرد و حکمش را بر مبنای سایر گزارش هایی که داشت داد.
این حکم «کرار» را تنبیه کرد. حالا جاسم که باید فصل پیش با چنین شرایطی رو به رو میشد بعدها از برخورد تند استقلالیها به نیکی یاد میکند، زیرا بازیکنانی با مشخصات مرد عراقی نیاز به چنین شوکهایی دارند تا در آینده کنترل بیشتری روی کردار و گفتار خویش داشته باشند.
جباری ولی هنوز تنبیه نشده است؛ هر چند که هیچ کس مصاحبه اخیر او را از یاد نخواهد برد. باشگاه، مجتبی را مدیریت کرد تا بعدها اگر دوباره حرمتها را شکست، مردم حرفهایش را – چندان که باید – جدی نگیرند.
تکمله
پایان خوش یا به قول فردوسیپور «فیلم هندی» استقلال یک برنده داشت و آن تیمی بود که نمیتواند جباری آماده را از دست بدهد. این بازی اما «بازنده»های بیشماری داشت. یکی از آنها جاسم کرار است که به ظاهر دیگر جایی در استقلال نخواهد داشت. خود جباری هم بازی را باخت، زیرا گوش او را آنگونه که باید نکشیدند؛ تا بعدها حواسش بیشتر جمع حرفهایی که میزند باشد.
باید دید ته دل مظلومی چه میگذرد. آیا او میتواند به این زودیها حرفهای جباری را فراموش کند یا خیر.