<div align="justify"><font size="2" face="Tahoma"><img width="320" height="213" src="http://u.goal.com/51900/51994hp2.jpg" alt=""> دل پیرو37 ساله است، 18 سال در یووه توپ زده و اکنون هم عاشق این تیم است.او دوست دارد چند سال دیگر میهمان دنیای فوتبال باشد.دل پیرو در گفت و گویی اختصاصی با روزنامه ال پائیس به مرور روزهای فوتبالی اش از ابتدا، تا به اینجا و روزهای سخت زندگی پرداخته و زیدان و باجو را بهترین بازیکنانی که درکنارشان بازی کرده نامیده.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">یک روز آفتابی درتورین، تمامی بازیکنان ملی پوش،دراردوهای تیم های ملی کشورهایشان هستند ولی الساندرو دل پیرو درتورین است؛او هرزمان که برای دراختیار گرفتن توپ می جنگد،باید ایستاد و اورا نگاه کرد.«الکس»اخیرا 37 ساله شده و 18 سال است که پیراهن یووه را برتن دارد.این فصل آخرین فصل حضور او درتیم تورینی است. چشم هایش با دیدن عکسی از دوران کودکی اش که در دستان ماست،برق می زند. متن گفت وگوی او باروزنامه ال پائیس را باهم می خوانیم:</font><br> <font size="2" face="Tahoma">یادت می آید این عکس مربوط به کجاست؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">دقیقا پشت خانه مان بود.من حتی یک سال هم سن نداشتم.از همانجا معلوم بود که می خواهم چه کاره شوم.این عکس راخیلی دوست دارم.درعصرتکنولوژی امروزی، چنین تیپ عکسهایی نمی بینیم</font><br> <font size="2" face="Tahoma">توپی ازدوران بچگی ات را یادگاری نگه داشته ای؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">توپ نه ولی هنوز پوسترهایی که آن موقع به دیوار اتاقم زده بودم را دارم.سه جامی هم که درتورنمنتهای تابستانی کسب کرده بودم و اولین جامهایم دررشته «پتانک»((pétanque) رشته ای فرانسوی شبیه بولینگ) بود راهم یادگاری نگه داشتم.اولین جامهایم مربوط به پتانک بود ونه فوتبال.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">پتانک را دوست داشتی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">بله؛چون درزمین تنها بودم،آخه من خیلی خجالتی بودم.هنوز هم همین طورم ولی درآن دوران آنقدر خجالتی بودم که سختم بود تا با بچه های دیگر بازی کنم</font><br> <font size="2" face="Tahoma">آن موقع چه پوسترهایی داشتی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">پوسترهای یوونتوس،پوسترهای پلاتینی و دوخواننده ای که بابرادرم که اتاقمان باهم مشترک بود، آهنگهایشان را گوش می دادیم.ما آهنگهای مایکل جکسون، جنسین، یو2، دیر استریت را گوش می دادیم.یک دوچرخه افسانه ای هم دارم که از پسرعمویم به برادرم و درنهایت به من رسیده بودو بیش از 50 سال سن دارد.این دوچرخه الان هم درخانه مادرم است.فوق العاده بود.برای من مثل یک موتور بود.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">ازچه نظراتی تغییر کرده ای؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">الان اعتمادبیشتری دارم و یادگرفته ام که اندکی برخجالتی بودنم غلبه کنم.ولی هنوز بچه همان سرزمین ونتو هستم؛ خیلی تو دار،خونسرد وواقع بین.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">بچه که بودی، عکسهای ورزشی جمع می کردی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">نه،چون خیلی گران بود. درخانه ما پول زیادی نداشتیم وتنها برای خریدهای روزمره مادرم پول بود. پول خرید عکسهای ورزشی راخرج دوچرخه ام می کردم.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">پدرت برقکاربود و مادرت نظافتچی.اگر فوتبالیست نمی شدی،سراغ چه کاری می رفتی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">هیچ ایده ای نداشتم.یادم می آید که یک روزدریکی از کلاسهای مدرسه،مجبوربودم شغلی انتخاب کنم ومن 3شغل انتخاب کردم:برقکار، مثل پدرم؛ راننده کامیون،چون سفرکردن را دوست دارم و آشپز،چون غذاخوردن رادوست دارم.البته رویایم این بود که فوتبالیست شوم.ولی هیچ وقت دراین باره خاطره ای ننوشتم</font><br> <font size="2" face="Tahoma">چه چیزی تورااحساساتی می کند؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">جدای از حضور درکنار فرزندانم (3فرزند دارم)، مسابقات ورزشی وبرخی فیلمها</font><br> <font size="2" face="Tahoma">آخرین رویدادورزشی ای که ازتماشایش لذت بردی چه بود؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">جام جهانی راگبی رادنبال می کردم؛ به جز بازی فینالش که درآن ساعت، جلسه تمرینی داشتیم.مراسم ابتدایی مسابقات و رژه پرچمها،مو را برتنم سیخ می کرد</font><br> <font size="2" face="Tahoma">ازطریق تلویزیون ورزش را دنبال می کنی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">قطعا.هروقت که بتوانم و به من اجازه بدهند</font><br> <font size="2" face="Tahoma">زمانی که بچه بودی،روزی چندساعت در کوچه وخیابان بازی می کردی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">هرچقدر که تکالیف مدرسه ام بهم اجازه می داد.درسریع ترین زمان ممکن مشقهایم را می نوشتم وتاهوا روشن بود،می توانستم در کوچه بازی کنم. وقتی تاریک می شد،به ما اجازه نمی دادندبه کوچه برمی. به همین خاطر بارها تنهادر کوچکه بازی می کردم.وقتی هواتاریک می شد، مادرم ماشین را از گاراژ خانه خارج می کرد تا در گاراژ بازی کنم.در تابستان ها اوضاع متفاوت بود و برای شام خوردن به خانه می آمدم.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">مادرت چه نصیحی راهمیشه تکرار می کرد؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">مواظب باش،عرق نکنی،زیاد ندو..ومن می گفتم:« پس مامان،اگر نمی توانم بدوم،چرا بیرون بروم؟» وقتی 13 ساله شدم،او از من می خواست تا به همه مردم اعتماد نکنم</font><br> <font size="2" face="Tahoma">اولین کفشهایت چه بود؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">آدیداس لیتبارسکی که درروز تولدم کادو گرفتم</font><br> <font size="2" face="Tahoma">از چه بازیکنانی امضا گرفته بودی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">من روی امضا گرفتن نداشتم.خیلی خجالتی بودم.نمی دانستم چطورباید این کار را بکنم.درآن موقع و درمحل زندگی ما، نه یووه ای بود و نه پلاتینی و نه گروه یو2.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">ماتزولا، همیشه می گویدکه شوت زدن درایتالیا کار بدی بوده</font><br> <font size="2" face="Tahoma">من خودم دوست دارم شوتهای زیبارا تماشا کنم. ولی نبوغ یک بازیکن فوتبال درشوتزنی ، دفاع کردن یا گلزنی نیست، بلکه در انتخاب کار و واکنش درست است. سخت ترین چیز این است که به این فکرکنی که تیمت به چه نیازدارد.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">این روزهابرای بازیابی توپ حتی حاضری زمین بخوری.چطور در37سالگی هنوز ازفوتبال لذت می بری؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">چون خودم حس نمی کنم که 37ساله ام.هنوز عاشق این چیز گرد، که نامش توپ است، هستم. بعضی وقتهاهمه کار می کنم،برای بازیابی توپ حاضرم زمین بخورم وبدوم وبدوم.فوتبال به همین چیزهازیباست.از این بابت احساس خوشبختی می کنم.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">فوتبال به تو چه داده ؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">فوتبال رویای مرابرآورده کرده</font><br> <font size="2" face="Tahoma">فوتبال ازروی نیمکت ذخیره هاچطور است؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">بد.اکثر بازیکنانی که روی نیمکت هستند، یخ زده اند. بهتراست در زمین باشید، واقعا می گویم</font><br> <font size="2" face="Tahoma">برایت سخت است؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">توخودت رابرای بازی کردن آماده می کنی و دوست داری بازی کنی. اگر نتوانی،احساس خوشبختی نمی کنی.ولی دقیقا می دانم که شرایط تیم چطور است</font><br> <font size="2" face="Tahoma">یکی ازدوستانت دردنیای فوتبال؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">دی لیویو</font><br> <font size="2" face="Tahoma">برای چه گلی بیش از بقیه شادی کردی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">گل بازی آلمان-ایتالیا درجام جهانی 2006؛ یا گل توکیو درسال 1996</font><br> <font size="2" face="Tahoma">قشنگ ترین لحظه فوتبال،قهرمانی درجام جهانی است؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">بله.من در32 سالگی وبعد از 14 سال بازی فوتبال این حس را تجربه کردم. گرفتن نتیجه تلاشهایت بدین ترتیب،حس فوق العاده ای به تو می دهد</font><br> <font size="2" face="Tahoma">کدام مدافعان بیش ازسایرین تورا به دردسر انداخته اند؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">کاناوارو،نستا و تورام.ازبازی کردن مقابل آنها واقعا خسته می شدم؛ به خاطر توانایی بالایشان</font><br> <font size="2" face="Tahoma">کدام ورزشگاه بیش از همه توراتحت تاثیرقرار داده؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">برنابئو، همیشه درقلب من بوده. تشویق هواداران حاضردراین ورزشگاه درنوامبر 2007،زمانی که2 گل آنجا زدم راهرگز فراموش نمی کنم.اولدترافورد هم همین طور؛از جو ورزشگاه گلاسکو و آنفیلد که نگو</font><br> <font size="2" face="Tahoma">آخرین باری که گریه کردی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">حتی وقتی پدرم درگذشت هم گریه نکردم.مثل دیوانه هابودم. دوست داشتم که او اینجا بودتا از او به خاطرچیزهایی که بدون آنکه متوجه اش باشم،یادم داده،تشکر کنم.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">درژوئن 1993 به یووه پیوستی</font><br> <font size="2" face="Tahoma">آن موقع همه چیزبرایم جدید و بزرگ بود.من تازه از روستایم به تورین آمده بودم.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">سخت ترین دوران زندگی ات چه زمانی بود؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">اولین سالی که درپادووا توپ می زدم.بچه بودم و دور از خانواده ام بودم.برایم خیلی سخت بود.درخانه ای بودم که فقط یک تخت داشتم</font><br> <font size="2" face="Tahoma">کدامیک درزندگی ات تاثیرگذارتر بودند:لیپی، کاپلو، تراپاتونی و آنچلوتی</font><br> <font size="2" face="Tahoma">شاید لیپی؛چون بیشتر ازبقیه مربی من بود و با او جامهای بیشتری کسب کردم.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">زمانی که به یووه آمدی، ویالی، راوانلی و باجو اینجا بودند</font><br> <font size="2" face="Tahoma">من درکناری می ایستادم.هرروز باکنجکاوری آنهارانگاه می کردم.اگر چیزی یادگرفته ام،به این خاطر است که بخش زیادی اززندگی ام را نگاه کرده ام.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">اینتزاگی،ویه ری وترزگه چطور بودند؟ </font><br> <font size="2" face="Tahoma">اینتزاگی زمانی که نمی خواست هم گل می زد.او نگاه می کرد، به توپ لگد می زدوگل می شد.ویه ری هم پتانسیل بالایی داشت.ترزگه شیوه خاصی برای شوتزنی داشت.او قدبلندی داشت. تو را نگاه می کرد وانگار نیازی نیست که هیچ هماهنگی ای وجود داشته باشد.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">زلاتان گفته که تامرز کتک کاری با گواردیولا پیش رفته.او دریووه چطور بازیکنی بود؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">اینجا هم تامرزدست به یقه شدن بابقیه رفته بود.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">با تو؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">نه.زلاتان درحال معمولی خونسرد است ولی انسان متوقعی است وازخودش واز سایرین، بهترینها راانتظار دارد</font><br> <font size="2" face="Tahoma">وارث پیراهن شماره10 باجو؛اوبهترین بازیکنی است که درکنارش بازی کرده ای؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">بله.باجو و زیدان و جوگوویچ.ولی زیزوو وباجو، ازنظر تکنیکی کاملا متفاوت بودند</font><br> <font size="2" face="Tahoma">دوست داری کجافوتبالت را به پایان ببری؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">این سوالی نیست که دوست داشته باشم به آن جواب بدهم.دوست دارم این پرانتز کارنامه ورزشی ام راباآرامش روانی تمام کنم؛نمی خواهم غمگین باشم.هرچه می شود،بشود.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">تا کی می خواهی بازی کنی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">تا40 سالگی</font><br> <font size="2" face="Tahoma">چرا فیزیک بدنی ات،اینقدر تغییر کرده؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">من ازروز8 نوامبر1998 تغییرکردم.آن موقع 12 ماه از میادین به دوربودم و4ماه با عصاراه می رفتم. بعدازآن مبدل به بازیکن بهتری شدم.قبل ازآن هم پسرقوی ای بودم و تکنیک خوبی داشتم که ذاتی بود.ولی بعد از آن بهتر شده ام والان به دنبال تعادلم.</font><br> <font size="2" face="Tahoma">قرارگرفتن دردادگاهی که به تو اتهام دوپینگ زده بودند،چه حسی داشت؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">عصبانی و متحیر بودم.دادگاهی بود که من هیچ دلیلی برای حضوردرآن نمی دیدم واین رااثبات کردم.برای من فوتبال یک ورزش 11 به 11 در زمین سبز است</font><br> <font size="2" face="Tahoma">از چیزی احساس پشیمانی نمی کنی؟</font><br> <font size="2" face="Tahoma">نه. ولی دوست داشتم دربرخی از بازیها که هنوز درذهنم هست، دوباره بازی می کردم.من برای تمام اتفاقاتی که درزندگی ام افتاده احساس خوشبختی می کنم./ز</font></div>