ورزشگاه آزادى همواره برایمان پیام آور خاطرات خوش بوده است. از قهرمانى در بازى هاى آسیایى گرفته تا راهیابى به جام جهانى. از هیاهو بابت مقهور کردن عربستان تا شادى به خاطر پیروزى هاى مقتدرانه مقابل ژاپن و کره جنوبى؛ از فتح جام ملتها گرفته تا صعود بى دغدغه به جام جهانى آلمان از ... تا ...
اما ۴ خرداد ماه امسال حکایت ما و ورزشگاه آزادى کاملاً با هم متفاوت بود. در این روز عده اى کمتر به ورزشگاه آمده بودند اما به جاى پرچم ایران؛ پرچم هاى سیاه در دست داشتند و به جاى پیراهن تیم ملى؛ لباس عزا بر تن کرده بودند، آنها همچون همیشه هنگام ورود به استادیوم شعار هم مى دادند اما در شعارهایشان اثرى از تشویق یک تیم نبود. حتى صداى «حیا کن؛ رها کن» هم شنیده نمى شد. هر چه بود اشک بود و زارى؛ بانوان هم آمده بودند اما مجوز ورودشان در چه روز تلخى صادر شده بود. گویى همه براى مرثیه سرایى آمده بودند و قرار بود براى بزرگى مراسم «بزرگى» برپا کنند.
... و چه مراسمى شد روز وداع آخر با ناصر حجازى، چقدر ستاره در مستطیل سبز آزادى گرد آمده بودند تا اسطوره استقلال را از خانه امید خود به سوى منزلگاه ابدى مشایعت کنند. حجازى که بارها روى دوش ملت رفته بود و سال ها در دلتان جا داشت حالا روى دستان آنها به سمتى مى رود که روزى همه ما آن مسیر را پیش مى گیریم اما خوشا بر احوال آنکه که همچون ناصر حجازى با عزت و شرف دیار فانى را ترک کرده و عازم منزلگاه باقى شود.
***
امروز دقیقاً ۵/۲ ماه از روزى که آن حماسه تلخ در ورزشگاه آزادى رقم خورد مى گذرد و استقلالى ها که در روز وداع آخر براى حجازى سنگ تمام گذاشتند؛ امشب یکبار دیگر در استادیوم یکصد هزار نفرى دور هم جمع مى شوند تا میزبان اولین بازى خانگى خویش باشند. دیدارى که قطعاً در فضاى آکنده از یاد اسطوره فقیه استقلال برگزار مى شود و پاى یک بهانه دیگر هم براى مرور خاطرات خوش او در میان است.
امشب آتیلا در کنار سایر مربیان استقلال نیمکت استقلال را تجربه مى کند و بدون شک حضورش با استقبال مردم مواجه مى شود.
امشب آتیلا با تشویق مردم پدرش در کنار خویش احساس مى کند و با تمام وجود «حجازى» بودن را باور خواهد کرد.