علی فتح الله زاده روزهای تلخی را سپری می کند. او ابتدا به سوگ مادر خود نشست و درحالی که هنوز داغدار بود، ناصر حجازی را هم از دست داد تا غم هایش دو برابر شود. سرپرست باشگاه استقلال به واسطه این دو اتفاق تلخ و ناگهانی نتوانسته آن طور که باید به امور باشگاه رسیدگی کند. هر چند که معاونین او در این مدت دنبال کارها بوده اند اما فتح الله زاده از امروز به طور جدی خود امور را در دست می گیرد.
*حجازی همیشه باید شماره یک باشد
در این چند روز پیگیر مراسم ناصر حجازی بودم. او آدم معمولی نبود. باید شبانه روز در خدمتش می بودم. وقتی در چنین مراسمی جمعیت زیاد می شود برنامه ریزی کردن سخت می شود. ما به ناصرخان خیلی بدهکار هستیم و باید مراسمش را به بهترین شکل برگزار می کردیم. می خواستم همه چیز آبرومندانه باشد و فکر می کنم تا حدود زیادی هم آبرومندانه بود. من همچنان کنار خانواده مرحوم هستم تا کمی آرام شوند. اینکه من کاری کرده باشم یا باشگاه استقلال مهم نیست، مهم این بود که مراسم خوبی داشته باشیم.
* آتیلا نمی توانست نفس بکشد
در مراسم ترحیم به قدری جمعیت زیاد بود که که من یک لحظه تصور کردم تمام درهای ورود و خروج بسته شده و احساس خفگی داشتم. حتی کار به جایی رسید که آتیلا واقعا جای نفس کشیدن نداشت و من دست او را کشیدم تا بتواند با تغییر مکان شرایط بهتری برای نفس کشیدن پیدا کند. ناصر حجازی یک بود. صداقت داشت و یک رو بود.
* حجازی زلال بود و از قلعه نویی کدورت نداشت
امیر قلعه نویی به دلیل بازی سپاهان نمی توانست در مراسم خاکسپاری شرکت کند. خوشحالم که امیر این اواخر به دیدار ناصرخان رفت. حجازی مثل آب زلال و پاک بود و کدورتی به دل نمی گرفت و به همین دلیل مطمئن هستم که هیچ ناراحتی از قلعه نویی در دل نداشت.
* از فصل بعد آتیلا روی نیمکت است
برای این فصل یکی دو بازی بیشتر در جام حذفی باقی نمانده است اما برای فصل بعد طبق آنچه تعیین کرده ایم پیش می رویم و آتیلا را به کادرفنی اضافه می کنیم.
* گفتیم قهرمانی بیاورند
از بازیکنان خواسته ایم که در جام حذفی به قهرمانی برسند تا این جام را به ناصرخان هدیه کنیم. به او قول داده بودیم که قهرمان شویم.
* بازیکنان مشکل مالی ندارند
بازیکنی مشکل مالی ندارد. فقط بحث هوار ملا محمد بود که در مراسم ختم مادرم شرکت کرد و به او گفتم در این مدت درگیر بودم اما امروز و فردا مشکلش را حل می کنم. نمی گویم پول همه بازیکنان پرداخت شده اما مشکلی نیست و تا هفته آینده همه چیز حل می شود.
* هر روز این غم برایم سنگین تر می شود
در این چند روز به قدری متاثر بودم که احساس می کنم نمی توانم به این راحتی این غم را فراموش کنم. این غم هر روز برایم سنگین تر می شود اما مسئولیت استقلال را بر دوش دارم و از امروز کارم را آغاز می کنم.