امیر قلعه نویى
قلعه نویى با چینش نفرات نشان داد قصد بازى هجومى دارد و حضور همزمان برهانى و اکبرپور نشان از این تفکر داشت که استفاده توأمان از جان واریو و جبارى، استقلال را در عمق صاحب ۴ بازیکن مى کرد اما از نظر بازدهى فنى و شرایط بازى هنوز موفق به اجراى هماهنگى هاى لازم نشده است. قلعه نویى که در گذشته نشان داده بود زوج سازى را خوب انجام مى دهد، در تیم امروزش این کار به کندى انجام مى شود و برهانى هنوز زوج کنارى اش را نمى شناسد تا فرصت فضاسازى و بازیخوانى را داشته باشد. در خط هافبک زوج هاى کنارى خوبى را شاهد نبودیم و تا حدودى جبارى و خسرو حیدرى امیدوارکننده ظاهر شدند. در سمت چپ هم بیک زاده اصلاً روز موفقى نداشت و مکملى هم براى او نبود. کاظمى هنوز آن هافبک دفاعى قبلى نیست و نتوانسته با ۲ یارکوب استقلال آن مثلث وحشت را تشکیل دهد. تمام این زوج سازى ها وظیفه سرمربى و کمک مربیان باهوش است که در استقلال، قلعه نویى از این منظر بشدت در مظیقه است. باید دید استقلال در پیش فصل به چه کارى مشغول بوده است که سرمربى در روز دربى اینقدر عصبى و پرخاشگر بود؟ قلعه نویى در روز دربى دوست داشت گل بزند اما فقط گل زدن ملاک نیست. شجاعت بعد از گل مهمتر است. بعد از گل خوب ادامه دادن و خوب تمام کردن مهمتر است؛ چیزى که قبلاً از قلعه نویى و روحیات او سراغ داشتیم اما امروز محافظه کارى و حفظ نتیجه جاى آن را گرفته است.اگر قلعه نویى به نوعى تیمش را از محوطه جریمه دور مى کرد،آیا نیازى به یارگیرى نفر به نفر با کریمى بود یا او در تجمع وسط زمین گیر مى افتاد؟ اگر تیم جلوتر مى بود آیا کاظمى این همه توپ لو مى داد؟ این نوع از بازى به هیچ وجه برازنده تیمى که قصد قهرمانى در ایران و آسیا را دارد، نیست.امیدواریم قلعه نویى پى برده باشد که دستیارانش او را به چالش نمى کشند و فقط نظرات او را تأیید مى کنند؟
افشین قطبى
قطبى با تجربه بین المللى و آن سر و صدایى که در بازگشت به پرسپولیس ایجاد کرد، در ارنج این تیم، بین المللى عمل نکرد و در هماهنگ کردن بازیکنان خصوصاً در خط دفاع به بازى هاى لیگ به چشم بازى هاى تدارکاتى نگاه کرد. قطبى در روز دربى که بزرگترین روزهاى مربیگرى او بود، باید هنر بازیخوانى اش را زودتر نشان مى داد. فرق میان مربى خوب و مربى ممتاز در اینجا معلوم مى شود که قطبى در روز دربى حداقل اینگونه نبود. قطبى در دفاع راست زارعى را که هم قدرت و هم سرعت را توأمان دارد روى نیمکت نشانده بود و به جاى او علیرضا محمد بازى کرد که حتى یک سانتر ایده آل هم نداشت! در طرف دیگر مجتبى شیرى هم همین گونه بود. تفکر قطبى به خوبى در ساق هاى این ۲ بازیکن دیده مى شد که نفوذ کمتر و حبس شدن در زمین خودى بود. قطبى بشدت در ارنج پرسپولیس محتاط عمل مى کند. با نگاهى به نفرات پرسپولیس مى بینیم که پتانسیل خط هافبک و حمله پرسپولیس در ایران بى نظیر است اما قطبى براى این نفرات برنامه و استراتژى خوبى نداشت. پترویچ روى نیمکت بود، باقرى تلاشى هرز داشت، کریمى تلاش داشت قفل خودش را باز کند و نیکبخت هم اسیر دغدغه هاى پایانى بازى بود که همیشه با قطبى دارد. سؤال اینجاست که افشین قطبى با داشتن این پتانسیل در دربى باید صبر کند تا مشت اول را بخورد و بعد واکنش نشان دهد؟ نشانه هاى ترس همیشه از مربى به بقیه تیم سرایت مى کند، ترسى که در پرسپولیس روز دربى شاهد آن بودیم. پرسپولیس مانند استقلال هنوز زوج سازى خوبى نداشته. اگر استقلال در بازى دفاعى بى پروا بود،پرسپولیس در بازى هجومى بى پروا بود. مربى باید براى تغییر بازى از باخت به مساوى و از مساوى به برد تغییر کند اما این تغییرات باید عاقلانه باشد. سؤال ما از قطبى این است که اگر در آن لحظات گل مى خوردید، توجیه یک گل با ۲ گل فرقى ندارد را هیچ کس از شما نمى پذیرفت. تفکرات حرفه اى بعد از گل استقلال روى نیمکت پرسپولیس دیده نشد! پرسپولیس به خاطر ذات تیم بازنده به گل رسید، نه به خاطر تعویض قطبى! آیا براى اینکه نبازید، باید اصول مربیگرى را زیر سؤال ببرید؟ قطبى هنوز مرد روزهاى سخت نیست. منتظر آینده مى نشینیم.