1 - دقیقا یک هفته از ماجراهای عجیب و غریب برنامه قبلی نود میگذرد و در روز به روز این یک هفته، فشارها علیه عادل فردوسیپور افزایش پیدا کرده است. پس از آنکه قاضی شریفی افشا کرد مجری و تهیهکننده برنامه نود در یک مکالمه تلفنی «خصوصی» از او خواسته است علی کریمی را برای بازی فصل گذشته استیلآذین و سپاهان مورد عفو قرار بدهد، دشمنان عادل جان تازهای گرفتند و انگار که غنیمت بزرگی به دست آورده باشند، شروع کردند به حملات همهجانبه و بیرحمانه علیه جوانی که در یک دهه گذشته، جزو معدود خادمان واقعی فوتبال این مملکت بوده است. عقدهها سر باز کردند و کینهها مجالی تازهتر و فراختر برای خودنمایی یافتند. امیر قلعهنویی از رسوایی عادل فردوسیپور در برنامه خودش حرف زد و وقوع این اتفاق را به «خدا» نسبت داد؛ بیآنکه یادش بیاید «رسوایی» واقعی، قصه آن مربی لیگ برتری بود که همبازیانش شهادت دادند شش سال پیش به درخواست خود او در بازی رو در رو، مقابلش کوتاه آمدند و باعث شدند طرف با تیمش در لیگ برتر باقی بماند و بعدها مربی پرافتخاری شود! کمی دورتر اما، همکار سابق فردوسیپور در یک روزنامه ورزشی هم که هفتههاست در عطش یک دقیقه گفتوگوی تلفنی با برنامه نود میسوزد، رویهای مشابه در پیش گرفته و چنان اسیر جو به راه افتاده شده که بعد از پیروزی تراکتورسازی بر مس کرمان، برای عادل کری میخواند که «دیدی تیم استانت را بردیم؟!» آقای «ف.کاف» ادعا میکند ولکن فردوسیپور نیست و هر هفته علیه او مصاحبه خواهد کرد. خب این شیوه مناسبی است برای افزایش شهرت، به ویژه در مورد کسانی که مجبورند نان و نامشان را از دل جنجالها و بحرانها بیرون بکشند!
2 - عادل فردوسیپور هم مثل هر انسان دیگری میتواند اشتباه کند و بری از خطا و گناه نیست. او و برنامهاش، ادعایی بیشتر از این هم ندارند. بیگمان اتفاقی هم که بین او و رییس کمیته انضباطی رخ داده و غیرمنصفانه و ناعادلانه جنبه رسانهای پیدا کرده نیز در زمره اشتباهات عادل دستهبندی میشود. سوال اساسی در این میان اما، آن است که آیا آنچه این روزها در برخی محافل فوتبالی میگذرد، تاوان به اندازه و متناسبی است برای خطای کوچک و پیشپا افتاده مجری نود؟ آیا آنها که از این فرصت برای تاختن و بیشتر تاختن بر عادل سود میبرند، رعایت انصاف را میکنند و آیا خدمات او را به یاد دارند؟ طبیعی است که فردوسیپور به خاطر زبان تند و تیزش و ماهیت انتقادی برنامهاش، دوستان پرشماری نداشته باشد و وزن مخالفان و دشمنانش بر رفقایش بچربد، اما در قیل و قال این روزها، این ادب و اخلاق است که به قربانگاه میرود و سرافکنده از جفاکاری عدهای فرصتطلب، در خون خودش میغلتد.
3 - دشمنان نود، چه زود شبهای پرتعدادی را از یاد بردند که عادل فردوسیپور یکه و تنها بالاترین خطرها را به جان خرید و پای حقوق فوتبال ایستاد. شاید امیر قلعهنوییها و «ف.کاف»ها خواب بودند وقتی مجری پربینندهترین برنامه تلویزیون ایران، اعتبارش را و امنیت شغلیاش در جامجم را به خطر میانداخت تا یک نفره مقابل اردوگاه صاحبان نفوذ و قدرت بایستد و پته آفتهای طرح کذایی انتقال تیمها را روی آب بریزد، شاید آقایان در حال استراحت بودند، هنگامی که عادل به صریحترین زبان ممکن از ضعفهای ساختاری ورزش ایران پردهبرداری میکرد و خشم آدمهای اطراف معاون رییس دولت را به جان خودش و SMS های در بنبست گیر کردهاش میخرید، شاید آقایان روی ناز بالش خودشان گرده به گرده میشدند، وقتی مجری نود در برنامهاش از برخوردهای نامناسب برخی از پرسنل نیروی انتظامی حرف میزد یا از حق و حقوق ضایع شده کودکان طفل معصوم جنوب شهری دفاع میکرد که در سودای سیر کردن شکمشان با یک تکه کیک و کلوچه به استادیوم تیمهای کم تماشاگر تهرانی آمده بودند و جور پنجههای تنومند بوقچیهای سنگدل را روی صورت کوچک و نحیفشان تحمل میکردند. نه رفقا! شما میلیاردهایتان را به جیب بزنید و کماکان دستاندرکار تولید زشتترین فوتبال حال حاضر قاره در ایران باشید، اما عادل را بگذارید بماند برای میلیونها آدمی که سهمشان از سفره این فوتبال چیزی بیشتر از آه و حسرت و افسوس نیست.
4) ببخشید که سایه عذابآور عدالت روی اقلیم همایونیتان سایه انداخت آقای «ژنرال»، عذر میخواهیم اگر یک مرد ایرانی، از اعتبار صورت سیلی خورده یک داور ایرانی دفاع کرد، آن هم مقابل پنجههای یک آقای عراقی، جلوی چشم هزاران بیننده زنده و میلیونها تماشاچی تلویزیونی. این گناه تازه عادل را هم بگذارید به حساب معصومیت ازلی و ابدی خودتان. گیرم که عادل را کشتید، با ذات همیشه زنده عدالت چه خواهید کرد؟!