کد خبر : ۱۳,۴۱۵
واژه های ضد فوتبال و نتیجه گرا؛ واقعیت یا دشمن فوتبال؟! در سال های اخیر به خصوص در این یکی دو سال اخیر، موضوعی در سطح فوتبال مطرح شده است که عنوان ضد فوتبال را برایش اتخاذ کرده‌اند. ما در این بحث قصد داریم به این موضوع بپردازیم که آیا واژه ضد فوتبال معنی دارد؟ اصلاً فوتبال را با چه ماهیت و دیدگاهی می‌توان دنبال کرد یا به عبارتی دیگر، برای یک هوادار فوتبال، چند بعد و دیدگاه را می‌توان متصور بود؟
فوتبال نتیجه گرا

واژه های ضد فوتبال و نتیجه گرا؛ واقعیت یا دشمن فوتبال؟!

در سال های اخیر به خصوص در این یکی دو سال اخیر، موضوعی در سطح فوتبال مطرح شده است که عنوان ضد فوتبال را برایش اتخاذ کرده‌اند. ما در این بحث قصد داریم به این موضوع بپردازیم که آیا واژه ضد فوتبال معنی دارد؟ اصلاً فوتبال را با چه ماهیت و دیدگاهی می‌توان دنبال کرد یا به عبارتی دیگر، برای یک هوادار فوتبال، چند بعد و دیدگاه را می‌توان متصور بود؟

 

ابتدا و برای شروع این بحث به این موضوع می‌پردازیم که اصولاً چند دیدگاه برای یک هوادار فوتبال می‌تواند وجود داشته باشد. در مجموع دو دیدگاه در فوتبال داریم:

 

1- دیدگاه اول:این دیدگاه عمومی‌ترین و گیراترین دیدگاه ممکن در بین هواداران فوتبال است. برای روشن شدن مطلب، به توضیحی در مورد آن می‌پردازیم.

 

این دیدگاه عنوان می‌کند که یک شخص بدون داشتن هیچ پیش زمینه قبلی و تنها با مشاهده حرکاتی که عامه‌پسند هستند نیز ممکن است از فوتبال خوشش بیاید. یک سری از حرکات هیچ نیازی به شناخت شما از فوتبال ندارد. به عنوان مثال یک فرد میان سال که اصلاً فوتبال نمی‌بیند و تصویری که از فوتبال در ذهنش است، دویدن 22 نفر دنبال یک جسم گرد می‌باشد، با دیدن صحنه گل مسی هیجان زده می‌شود، یا با مشاهده پاسکاری‌های منظم بارسا و یا بازی سراسر هجومی تیم‌هایی مثل برزیل یا آرژانیتن، خوشحال و مشعوف می‌شود. در واقع هوادارانی که این دیدگاه را ترجیح می‌دهند، به زیبایی‌هایی که برای پیدا کردنشان لازم به گذاشتن وقت زیادی نیست روی می‌آورند. در این مکتب بازیکنان و تیمهایی که همواره برای هیجان‌زده کردن تماشاگران حرکاتی را برای انجام دادن دارند، طرفداران بیشتری پیدا می‌کنند. چرا که درک حرکاتشان نیاز چندانی به پیش‌زمینه خاصی نداشته و صرفاً احساسات ساده یک هوادار را ارضا می‌کند.

 

2- دیدگاه دوم: این دیدگاه گیرایی بسیار کمتری نسبت به دیدگاه اول دارد.

 

این دیدگاه عنوان می‌کند که لازمه لذت بردن از فوتبال فقط ارائه حرکات عامه پسند از سوی تیم‌ها نیست. در این دیدگاه تمام تاکتیک‌ها و تکنیک‌هایی که از سوی بازیکنان و طراحان مختلف ارائه می‌شود مورد احترام قرار می‌گیرد و هوادار همواره به دنبال تجزیه-تحلیل و یافتن روشهای نوین در فوتبال است. در این مکتب شما حتماً باید یک پیش‌زمینه مناسب و نسبتاً کامل از فوتبال و طراحان تاکتیک‌های مختلف داشته باشید. قدرت تجزیه-تحلیل و دیدی که یک هوادار این مکتب به مرور زمان پیدا می‌کند، به وی این اجازه را می‌دهد که همیشه از فوتبال لذت ببرد.

 

همان طور که مشاهده کردید این دو مکتب تقریباً و یا شاید کاملاً در جهت خلاف یکدیگر حرکت می‌کنند. هرچند که می‌توان دیدگاه را زیر مجموعه‌ای از دیدگاه دوم دانست. این دو دیدگاه خصوصیاتی نیز دارند که به صورت خلاصه به آنها اشاره می‌کنیم.

 

خصوصیات دیدگاه اول: زمانی که هوادار نسبت به فوتبال با این دیدگاه توجه میکند ، به صورت کاملاً ناخودآگاه با یک سری از تیم‌ها مشکل پيدا می‌کند، یک سری از بازیکنان چندان به چشم نمی‌آیند و مبدعان و مبتکران تاکتیکهایی که در مقابل سیستم محبوب شخص صف آرایی میکنند و بعضاً در این امر موفق هم هستند، به چهره‌های منفورش بدل می‌شوند. یک هوادار زمانی که نگرش اول را به فوتبال دارد، با توجه به سلائقش تیم‌هایی مانند بارسلونا، رئال مادرید، برزیل، آرژانتین و امثالهم را در زمره تیم‌های محبوب خود قرار می‌دهد. بازیکنانی مانند مسی و کریس رونالدو برایش تقدیس شده هستند و نسبت به مبتکرانی از قبیل فابیو کاپلو، ژوزه مورینیو، اُتو ریهاگل، یوآخیم لو و امثالهم احساس بدی دارد. در این دید، بازی‌ای که حرکات عامه پسندی از سوی بازیکنان یا تیم‌ها ارائه نشود، بدترین بازی فصل لقب خواهد گرفت.

 

خصوصیات دیدگاه دوم: زمانی که هوادار با این دید به فوتبال نگاه می‌نگرد، به هر فردی که تاکتیک جدیدی را به فوتبال ارائه می‌کند، به دیده احترام می‌نگرد. بازی بازیکنانی مانند ماکه‌لهله، تیاگو موتا، متئو فلامینی و امثالهم نیز به چشم می‌آید. در این دید، در حق لوسیوها و نستاها ظلم نمی‌شود. تنها حمله و پاسکاری‌های مداوم و دریبلهای پشت سر هم ارزش به حساب نمی‌آید. بلکه یک تکل زیبا، یک پرسینگ حساب شده، یک دفاع منطقه‌ای و یا یک ضدحمله از قبل طراحی شده نیز ارزشمند است و در مجموع یک هوادار می‌تواند از فوتبال در سطح وسیع‌تری لذت ببرد.

 

این دو دیدگاه غالب بین هوادارن فوتبال است که همه ما خواسته یا ناخواسته زیر مجموعه یکی از آنها هستیم. حال می‌خواهیم این موضوع را بررسی کنیم که کدام یک از این دو دیدگاه به ماهیت فوتبال نزدیک‌تر هست و کدام یک می‌تواند لذت بیشتری را به یک بیننده حرفه‌ای فوتبال القا کند.

 

در تمامی ادواری که سالانه بهترین بازیکنان جهان انتخاب شدند، تنها در یک دوره مدافعان در میان بهترین بازیکنان سال نماینده داشتند و آن فابیو کاناوارو در سال 2006 بود. ممکن است از هر 3 بازی‌ای که پخش می‌شود، در دو تای آنها نام مارادونا یا پله ذکر شود ولی شاید میانگین بازی‌هایی که نامی از پائولو مالدینی یا کافو به میان می‌آید، به رقمی بالای 1 از 20 هم نرسد... رسانه‌ها و افرادی که با استفاده افراطی از واژه ضدفوتبال در حال ایجاد و بسط یک جدایی خاص میان بازیکنان و تیمهای مختلف هستند، مهمترین عامل این تبعیض ظالمانه به شمار می‌روند. جمع کثیری از فوتبال دوستان به دلیل رسیدن اینتر به فینال لیگ قهرمانان اروپا، برای اولین بار نام «هِلینیو هِررِا» مبدع سبک کاتاناچیو را شنیدند ولی شاید فردی که یک فصل است فوتبال اروپا را دنبال می‌کند، بارها و بارها نام «تله سانتانا» را شنیده باشد. از دیدگاه حرفه‌ای فوتبال و کسی که به مجموعه فوتبال، بیشتر از یک ورزش اهمیت می‌دهد، این عمل، خیانت به بخشی از تاریخ فوتبال محسوب می‌شود...

 

در عمل چیزی به عنوان فوتبال نتیجه‌گرا در مقابل فوتبال هجومی وجود ندارد. اصل اساسی در فوتبال گرفتن نتیجه است پس تمام مربیان نتیجه‌گرا هستند. هجومی در مقابل اصولی سبک‌هایی هستن که افراد برای رسیدن به نیتجه مورد نظرشان بنا به سلیقه و ابزاری که در اختیار دارند، از آن استفاده می‌کنند. رسانه‌ها و افرادی که نقش اصلی را در گسترش اینگونه اصطلاحات دارند، بزرگترین دشمن فوتبال هستند. هم گواردیولا نتیجه‌گراست و هم مورینیو؛ با این تفاوت که گواردیولا برای نیل به نتیجه، از تلفیق داشته‌های خود با سبک مورد علاقه‌اش استفاده می‌کند که طرفداران بیشتری دارد ولی مورینیو با توجه به ابزار و تفکراتش از سبکی استفاده می‌کند که هر شخصی به آن علاقه نداشته و افراد کمی به آن توجه می‌کنند.

 

زمانی که شما از دید دوم به فوتبال نگاه کنید از همه بازی‌هایی که در طول فصل پخش می‌شود می‌تونید لذت ببرید. هر بازی به صورت بالقوه می‌تواند معرف یک مکتب جدید و نوین باشد. اما دید اول که هوادار را محدود به یک شیوه خاص، تیمهایی خاص و بازیکنانی خاص می‌کند، ذهن وی را نیز معطوف به یک سبک خاص می‌کند که مقابله با آن نام‌هایی چون ضدفوتبال یا اصطلاحاتی از این دست را به دنبال خواهد داشت.

 

به عنوان مثال، اهالی فوتبال ایران که عموماً دارای دید اول هستند، در اکثر مواقع یک سری بازیکنان یا تیمهای خاص را با دید منفی مورد بررسی قرار می‌دهند. آقای جاودانی که در حال حاضر از اشاعه دهندگان پر و پا قرص اصطلاح «ضد فوتبال» در ایران محسوب می‌شوند و همان طور که در وضعیت کنونی طرفدار باسلوناست، چند سال قبل از رئال طرفداری می‌کرد و با سرازیر شدن قدرت به سوی کمپ نو، به آن سمت گرایش پیدا کرد و اگر روزی قدرت به رئال یا جای دیگری منتقل شود، به همان سمت خواهد رفت! از دیگر سو، نمونه بارز فردی که با دیدی عمیق به ژرفای فوتبال می‌نگرد، دکتر صدر است. دکتر صدر در جای خود هم از بارسلونا لذت می‌برد، هم درخشش ولفسبورگ در بوندس لیگا را تحسین می‌کند. تقدیس کردن بخشی از فوتبال و تحقیر یا به حساب نیاوردن بخش دیگری از آن، از جمله بزرگترین ضرباتی است که دیدگاه اول و اشاعه آن بین هواداران می‌تواند به پیکره فوتبال وارد کند.

 

غرض از عنوان این مطالب، باز شدن دید هواداران نسبت به فوتبال است. احساس می‌شود تاکتیک‌های قابل قبول، مفید و کار شده در فوتبال، بدون دلیل «حقیر» شمرده می‌شوند ودید بین بازیکنان پست‌های هجومی و دفاعی ناعادلانه است. عاشقان فوتبال کم نیستند، اما از تاثیر صحبتهای اغلب نادرستی که در رسانه‌ها مطرح می‌شود، به سادگی نمی‌توان عبور کرد. احساس شد بد نیست این موارد با شما عزیزان در میان گذاشته شود تا با تفکر، تعمق به نگرش فوتبالی کمک شود.

عزتتان برقرار آسمانتان آبی

۱ آذر ۱۳۸۹ ۱۰:۲۵

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید