چند خطی برای ژنرال آبی پوشان :
امیر خان در این که شما یکی از بهترین سرمربی های ایرانی شکی نیست : کرمان را به فوتبال برگرداندی و امروز در اصفهان آقایی می کنی! یادش بخیر وقتی که با همان اخلاق ترش و شیرین ات وسط زمین تمرین استقلال پای راست ات را روی توپ می گذاشتی و تمرین شاگردان کوچک و بزرگت را به تماشا می نشستی! یاد روزهایی که کنار زمین بالا و پایین می رفتی و به قول خیلی ها شلوغ می کردی بخیر. عجب روزگاری است اردشیر خان! چند بار سلام ات گفتیم، به استقبال ات آمدیم، با تو جام قهرمانی را بالای سر بردیم، با تو خندیدیم و گریه کردیم.
اما از آنجایی که هر سلامی را یک خداحافظی هم داشت، به خداحافظی با تو هم عادت کردیم. صحبت در مورد امیر قلعه نویی زیاد است. حتماً دیده اید و شندیده اید، خوانده اید و متعجب شده اید! نکته جالب این است که امیر قلعه نویی چه کرد تا امروز، حتی در اوج موفقیت و اقتدار، چوب انتقاد را به دست گرفتند و به جان موفق ترین مربی ایرانی دهه 80 افتاده اند؟ خسته ایم امیر خان! خسته از اینکه هر وقت هستی شادیم و هر وقت نیستی غمگین. خسته از اینکه نیست گوش شنوایی که بشنود این درد بی درمان را! با تمام این صحبت ها امروز درد و دل ما بر می گردد به استقلال! استقلالی که اگر نبود امیر قلعه نویی نبود! استقلالی که اگر نبود هواداری نبود! استقلالی که من و شما و آنها عاشقانه دوستش داریم! می دانم تو هم مانند ما در دل به موفقیت و اقتدار به استقلالی می اندیشی که با جان و دل دوست اش داری و طعم شیرین رسیدن به مرز موفقیت در آن برایت از عسل هم شیرین تر است!
هواداران استقلال حقیقت را می دانند و اینکه استقلال این روزها با یاران قدیمی در بد وضعیتی گرفتار شده است که شاید بیرون آمدن از آن کار هر کس نباشد. پر واضح است هنگامی که استقلال نتیجه نمیگیرد فقط یک چیز بر سر زبان برخی هواداران می آید و آنجاست که صحبت از امیر قلعه نویی بیش از پیش به میان آمد. امیر قلعه نویی که هرگاه در استقلال بوده به موفقیت رسیده و وقتی دور از آن با اقتدار جلو می رفته است، به باندبازی و خط دادن به سکوهای ورزشگاه بر علیه استقلال محکوم شده است. اما آنچه امروز باعث و بانی این درد و دل خودمانی شد، نه علایق شخصی است و نه دشمنی با مخالفانت. نه بحث خوبی ها و بدی های شما در میان است و نه موفقیت و یا عدم آن است. نه در این برهه زمانی مشتاق به بازگشت شماییم و نه ...
نمی خواهیم و نخواهیم خواست که شخصی ویا کسی پیش از استقلال قرار گیرد. چه عاشق سینه چاک شما باشیم و چه دشمن خونی. من، ما، و آنها "استقلال" را می خواهیم. استقلالی که باعث شد امیر قلعه نویی ژنرال آبی ها باشد و استقلالی که دو ستاره درخشان به دنبال اسم اش دارد که سمبل قهرمانی در آسیا هستند. استقلالی که پر افتخارترین تیم ایرانی در آسیا است و نام اش چه در دوران اوج و چه در روزهای افت لرزه بر تن هر حریفی می اندازد. استقلالی که آمار موفقیتش را در دربی های سنتی نشان می دهد. استقلالی که برای خیلی ها زندگی جزئی از آن است نه اینکه استقلال جزئی از زندگی باشد!
اشاره به "علی" و یا "کریم شیره ای" خواندن مدافعین و حتی "کل یوم" را کاری نیست. امیر قلعه نویی برای استقلال زحمات زیادی کشیده و موفقیت های سالهای اخیر آبی های تهران فقط با او تکرار شده است. اما امیر خان، امروز شما در گوشه ذهن تک تک ما، مثل یک خاطره زیبا گنجانده شده ای. نام ات در کتاب تاریخ استقلال نام درخشانی است. چهره ات تداعی بخش روزهای قهرمانی است. امیر قلعه نویی برای همیشه ژنرال آبی ها می ماند. اما امروز در آستانه دیدار استقلال و سپاهان می توانی بارها و بارها در ذهن خود، به نشانه موفقیت تیم ات مشت ها را گره کنی و مثل همیشه جاه طلب باشی. اما من و ما و آنهایی که عاشقانه استقلال را دوست دارند برای رسیدن به موفقیت و عبور از مشکلات و به امیدقهرمانی استقلال میلیون ها مشت گره کرده ایم وآماده رویارویی با سپاهانیم یک دل و یک صدا "استقلال" را فریاد می زنیم. فریادی که سکوهای ورزشگاه ها را می لرزاند! فریادی که ایران را در بر می گیرد. از مظلومی حمایت کرده و همه با هم می گوییم "استقلال "را عشق است.