کدام جمعه می ایی وجشن می گیریم جواب عینی این جمله ی سوالی را...

آواتار سولماز برهانی
کدام جمعه می ایی وجشن می گیریم جواب عینی این جمله ی سوالی را...
توسط   سولماز برهانی   ۵۵۹۸ روز قبل

چه می شد اندکی در امدن تعجیل می کردی

هوای مهربانی را شبی تعدیل می کردی

وان شب نسیم صبحگاهی بر سر راهت

بهار خنده هایت را نثار ایل می کردی

اگر می امدی با ان بیان روشن چشمت

برایم عاشقی را بی گمان تحلیل می کردی

به پاس اشکمان یا دست کم دلگرمی باران

ازاین چشمان خیس منتظر تجلیل می کردی

خدا رحمت کند این ارزوها را نمی مردند

اگر تو اندکی در امدن تعجیل می کردی...

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۹۶ روز قبل

قشنگ ترین شعری بود که خوندم .

آواتار سولماز برهانی
توسط   سولماز برهانی   ۵۵۹۵ روز قبل

رفیق حادثه هایی به رنگ تقدیری

اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری

در این رسانه ی دنیا میان برفکها

نه مانده از تو صدایی نه مانده تصویری

رسیده سنّ حضورت به سنّ نوح اما

شمار مردم کشتی نکرده تغییری

هزار جمعه ی بی تو گذشته از عمرم

هزار سال پیای پی دچار تأخیری

شبیه کودک زاری شدم که در بازار...

تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۹۵ روز قبل

اینم قشنگ بود

آواتار اسماعیل شریفی
توسط   اسماعیل شریفی   ۵۵۸۳ روز قبل
خوب بود
آواتار محمد عسگری
توسط   محمد عسگری   ۵۵۸۲ روز قبل

سئوالی ساده دارم از حضورت

من آیا زنده ام وقـت ظـهورت ؟

اگر که آمـدی مـن رفـته بـودم

اسیر سال و ماه و هفته بودم 

دعایم کــن دوباره جـان بگیرم

بیــایـم در رکــاب تــو بــمـیـرم

آواتار محمد عسگری
توسط   محمد عسگری   ۵۵۸۲ روز قبل

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه بـغـضهـا کـه در گـلو رسـوب شـد نیـامـدی

خلـیل آتشین سـخن ؛ تبر بـه دوش بت شکن

خــدای مـا دوباره سـنگ و چـوب شـد نیامـدی

بـرای مـــا کـه خــســته ایــم نه ؛ ولــی

برای عــده ای چـه خــوب شـد نیامــدی

تـمـام طـول هفته را به انتظار جـمعه ام

دوباره صبح؛ ظهر؛ نه غروب شد نیامدی

 

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۸۲ روز قبل

مـــی ایـــــــــد از دور ,مــردی ســــواره          بـــرمــرکب عشـــق, چــــون ماهپــــاره 

والشمــس رویـش, واللــیــــل مـــویـش
         
گلـــها هــمه مســــت, از رنگ و بویـش

عـمــــامـــه بر سر, مثــل پیـمبـــــر (ص)
         
در بـازوانــش نـیروی حیــــــــــــــــدر(ع) 

ازپــای تــاسـر در شـور و شیــــن است
         
بــرق نگـاهــش مثل حســــین(ع) است

می ایــد از دور خوشــــبو تر از یـــــاس
         
در چشــــم وابرو مـانـند عبــــــاس (ع) 

القــصـه ایــن مــرد امیـد دلهاســـــــــت
         
خوشبو تر از یاس فرزند زهراست(س)

آواتار سولماز برهانی
توسط   سولماز برهانی   ۵۵۷۷ روز قبل

دلتنگی مرا به تماشا گذاشته است

اشکی که روی گونه ی من پا گذاشته است

همزاد با تمامی تنهایی من است

مردی که سر به دامن صحرا گذاشته است

این کیست؟ این که غربت چشمان خویش را

در کوله بار خستگی ام جا گذاشته است

این کیست ؟ این که همه دلهای تشنه را

در خشکسال عاطفه تنها گذاشته است

خورشید چشم اوست که هر روز هفته را

چشم انتظار مشرق فردا گذاشته است...

آواتار محمد عسگری
توسط   محمد عسگری   ۵۵۷۶ روز قبل

چه انتظار عجیبی

تو بین منتظران هم

عزیز من چه غریبی

عجیب تر که چه آسان ندیدنت شده عادت

چه بیخیال نشستیم

نه کوشش نه وفایی

فقط نشستیم وگفتیم: خدا کند که بیایی

آواتار سولماز برهانی
توسط   سولماز برهانی   ۵۵۷۴ روز قبل

این جمعه هم گذشت و تو اما نیامدی

پایان سبز قصه ی دنیا نیامدی

ماندست دل اسیر هزاران سوال تلخ

ای پاسخ هر انچه معما نیامدی

کز کرده اند پنجره ها در غبار خویش

ای افتاب روشن فردا نیامدی

ای حسّ پاک گمشده ی روح روزگار

زیباترین بهانه ی دنیا نیامدی

ای از تبار اینه ها ای حضور سبز

ای اخرین ذخیره ی طاها نیامدی

این جمعه هم گذشت وغزل ناتمام ماند

این است قسمت دل من تا نیامدی...

آواتار سولماز برهانی
توسط   سولماز برهانی   ۵۵۷۴ روز قبل

الا طلیعه ی کوثر سفر بس است بیا

غروب غربت مادرسفر بس است بیا

به دست بسته ی مولا میان اتش و دود

وشرم چهره ی حیدر سفر بس است بیا

غرور نخل عدالت وفاتح خیبر

شکسته در پس یک در، سفر بس است بیا

بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع

به جان فاطمه دیگر سفر بس است بیا...

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۷۴ روز قبل

           

اذان جمکران شوری به پا کرد            دلم را از غم عالم جدا کرد
صبا را گشته بودم محرم راز              مرا با رمز غیبت اشنا کرد
بخوان در دل تمنای فرج را               بگو شاید نگاهی هم به ما کرد
چو یعقوب از غم یوسف بنالید             به بوی جامه اش او را شفا کرد
نباشد گل به بستان در زمستان            گل نرگس به هر باغی وفا کرد
ببینیم در جهان عدل علی را               اگر امد حکومت را به پا کرد
اگر ابری بییاید روی خورشید             مشو نومید وباید بس دعا کرد
خدا یا عمر من را طاقتی بخش            که بینم غیبت کبری رها کرد

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۷۴ روز قبل

جمعه یعنی شوق،یعنی انتظار        جمـعــه یعنـی طاق ابروی نـگار

جــمـعه یـعنـی غـروب غصه دار        جمعه یعنی مهدی چشم انتظار

جمـعه هــا بر ما دعا دارد حبیب        در قــنــوتش یاد ما دارد حبـیــب

کـاش روزی بـه دست دلـبـــــرم        ســـایه پـرچم بیفــتـد بــر سرم

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۷۴ روز قبل

گـــر چــه پیـمان را شکستم بر سـر پیمانه ام          بـا همـــه بد عــهدی ام آن عـاشق دیوانـه ام

گـــر بــه ظاهــر دورم از درگــاه تو ای نازنیـــن          بـاز هــــم مشــتاق روی دلـــکش جـانـانــه ام

از در مـــیخانه ات ای شـــاهد خـــوبان مـــران          با هـــمه عصیان همان دردی کـش میخانه ام

پـــــرده بردار از رخ زیـــــبا که مشتاق تـــــوام           آن رخ زیـــــبـا ندیــــــده، والــــه و دیــــوانه ام

پادشـــــاه جــــودی و ما بـــنده درگـــاه تـــــو           منتـــــظر بـر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام

در مـــــیان بحــر هجران غوطه ور گشتم ولی           باز هـــم در جستجوی گــوهـــــر دردانـــــه ام

همچون من هرگز نباشـد بردرت پیمان شکن            لیــک با الــــطاف غــیر از تو، شـها !بیگانه ام

چون که لطف توست تنها ضامن رســوایی ام           ور نـــه آن گــردم که افشـــان در دل ویرانه ام

انتـــظارت بیش از حــد شد، تحمل تا به کی؟           آفتـــابـا! بـــــهر دیـــــدار رخـــــت پروانـــــه ام

والــــــه و شــــیدا و مـستم لیک، محتاج توام

یک نــــظر بر من نــــــمـا، ای عارف فرزانه ام!

آواتار محمد عسگری
توسط   محمد عسگری   ۵۵۷۴ روز قبل
چه شود ای گل نرگس، با تو دیدار کنم
جان و اهل و هستی ام، بر تو گرفتار کنم
روزه ی هجر تو از پای بینداخت مرا
کی شود با رطب وصل تو افطار کنم
آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۶۷ روز قبل

اشعاری در مورد امام  زمان(عج)

از هجر تو طبیعت ما گریه می کند.

چشم تمام آینه ها گریه می کند.

چشم انتظار آمدنت شیر خواره‌ای است.

گهواره‌ای به کرب و بلا گریه می کند.

پای سه ساله‌ای که پر تاول آمده است.

دارد به اشک و دعا گریه می کند.

در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای

دارد کنار دست جدا گریه می کند

گودال سرخ روز عطش نعره می کشد

از روضه های خون خدا گریه می کند.

آواتار سولماز برهانی
توسط   سولماز برهانی   ۵۵۶۴ روز قبل

همین است ابتدای سبز اوقاتی که می گویند

مرا از این همه اندوه تیره راحت کن

کجاست سمت سپیده ؟؟ مرا هدایت کن

نگاه کن چه شب و روز تنبلی دارم

سکوت پشت دلم را شکست صحبت کن

هزار جمعه ی بی روح تو جان کندم

بس است بی تو نشستن بس است ، حرکت کن

تو از سلاله ی نوری تو نبض بارانی

نگاه ملتمس خاک را اجابت کن

مرا به عشق بکوچان به سمت حظّ حضور

مرا به جشن بزرگ ظهور دعوت کن ...

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۶۴ روز قبل
هر کجا سلطان بود، دورش سپاه و لشکر است
پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است
با خبر باشــید ای چشم انتظاران ظهــــور
بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است
آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۶۴ روز قبل
خدایا تا به کی هجران مهدی
به دستم حسرت دامان مهدی
الهی هر بلا از حضرتش دور
الهی، من بلا گردان مهدی
آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۶۴ روز قبل
یوسف از جرم زلیخا گر به زندان می رود
یوسف زهرا ببین از جرم ما حبس ابد گردیده است
آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۶۴ روز قبل

هجر تو ز درد و داغ دلگیرم کرد
اندوه غم زمان زمینگیرم کرد
گفتند که جمعه میرسی از کعبه
این رفتن جمعه جمعه ها پیرم کرد

آواتار سولماز برهانی
توسط   سولماز برهانی   ۵۵۶۰ روز قبل

دنیای بی نگاه تو تاریک و مبهم است

بی تو تمام زندگی ما جهنم است

ای افتاب سیصد و چندمین قمر بگو

تا جنگ دیگرتان چند تا کم است

نور تو خامشیّ همه ی اعتراض هاست

این راز سجده ی ملائک به ادم است

با پنجه های ظلم به روی گلوی عدل

دیگر بهار امدن تو مسلم است

صبح طلوع جمعه دلم افتابی است

اما غروب مثل غروب محرم است

روشن کنید مرگ کجا می برد مرا

ای مردمان بهار من اکنون در عالم است

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۶۰ روز قبل
 

چیست این دل‌شوره‌های بیکران

 

پشت کاشی‌های سبــــز جمکران

 

کِشتی امیــــــد در گِـــل تا به کِی

 

بانگِ «اللــهم عجـّــل» تا به کِی

 

تا به کِی از داغ هجـران تو صبر

 

جلوه کن ای آفـــــتابِ پشت ابـــر

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۶۰ روز قبل

به پایت ریختم انـــــدوه یک دریـــــــا زلالی را

بلـــور اشــــک‌ها در کاســ? مــاه هـــلالی را

 

چمن آیینه‌بندان می‌شود صبـــحی که بازآیی

بهارا ! فــرش راهت می‌کنم گل‌های قالی را

 

نگاهت شمـــع آجین می‌کند جــان غزالان را

غمت عین القضاتی می‌کند عقـــل غزالی را

 

چه جامی می‌دهی تنهایی ما را جلال الدین!

بخـوان و جلــوه‌ای بخشای این روح جلالی را

 

شــهید یوسفستان توام زلــــفی پریشان کن

بخشکان با گـــل لبخندهایت خشــکسالی را

 

سحـــر از یــاس شد لبریز دل‌های جنوبی‌مان

نسیـــم نرگــس‌ات پر کرد ایــوان شمـــالی را

 

افـق‌هایی که خــون‌رنگ‌اند، عصـر جمع? مایند

تماشــا می‌کنم با یـــاد تو هر قـــاب خالی را

 

کدامین شانه را سر می‌گذارم وقت جان دادن

کدام آیینه پایــــــانی‌ست این آشفته حالی را

 

تو نــاگاهان می‌آیی مثل این نــاگاه بی‌فرصت

پذیرا باش از این دل‌تنگ، شعــــری ارتجالی را

آواتار محمد عسگری
توسط   محمد عسگری   ۵۵۶۰ روز قبل
 

و اکنون با هم زمزمه کنیم:

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»

آمین ربّ العالمین

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۵۹ روز قبل

میـشود ایـن رمـضان مـوعد فـردا باشـد
آخـرین مـاه صیـام غـم مـولا بـاشـد
میـشود در شـب قـدرش به جـهان مـژده دهـند
که هـمین سـال ظـهور گــل زهـرا باشـد

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۵۹ روز قبل

آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم
آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد
جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم
می آیی و با دستهایت پاک خواهی کرد
اشکی که روی گونه مان پیداست ، می دانم
برگشتنت در قلب های مرده مردم
همرنگ طوفانی ترین دریاست ، می دانم
جای سرانگشتان پر نورت در این ظلمت
مانند رد باد بر شنهاست ، می دانم
در باور کوتاه این مردم نمی گنجد
وقتی بیایی اول دعواست ، می دانم
ای کاش برگردی که بعد از این همه دوری
یک بار حس بودنت زیباست ، می دانم
آقا اگر تو برنمی گردی دلیل آن
در چشمهای پر گناه ماست ، می دانم
کی باز میگردی ، برایم بودن با تو
زیباترین آرامش دنیاست ، می دانم
تو باز می گردی اگر امروز نه ، فردا
از آتشی که در دلم پیداست ، می دانم

به امید ظهور

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

آواتار سولماز برهانی
توسط   سولماز برهانی   ۵۵۵۸ روز قبل

غروب جمعه در این رهگذر چه می خواهم

به غیر امدنت از سفر دگر چه می خواهم ؟

برایت نامه نوشتم ؛ سلام و دیگر هیچ

به جز سلامتی تو دگر چه می خواهم؟

برای دادن حاجت می ایی و... خوب است

ولی از امدنت خوب تر چه می خواهم؟

گمان نکن که سکوتم تو را نخواستن است

ببین گرفته زبانم اگر چه می خواهم

که دوستت دارم تا برایت گریه کنم

زبان که نیست به جز چشم تر چه می خواهم ؟

تو ارزوی منی ، این بلند پروازی است

که تو به من برسی ومن به هر چه می خواهم ؟

هنوز که نرسیدی پی چه می گردم

هنوز در نزدی پشت در چه می خواهم ؟

دگر حواس برایم نمانده از شوقت

غروب جمعه در این رهگذر چه می خواهم ؟؟

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۵۷ روز قبل

زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست‏
فلک شیدا، پریشان روزگار است‏
دلا، آدیـــــــنه شد، دلبر نیـــــامد
غـــروب انتـــظارم سرنــــــــیامد
همه دلــــــها پر از آه و غم و درد
همه آلاله‏ها پـــــــــــژمرده و زرد
نفس‏ها خـــسته و در دل خموشـند
فغانها بى‏ صدا و پرخروشــــــــند
نه رنگى از عدالت، نى از صداقت‏
در و دیوار دارد  نقش ظــــــلمت‏
شده پرپر گـــــــــل مهر و محـبّت‏
همــه دلـــــــها شده سرشار نفرت
شده شام یتیمان، نالــــــه و اشــک‏
برد هرکــس به کاخ دیگرى رشک‏
شده پژمـــــــرده غنچه در چمنزار
بگشت آواره گل در کوى گـــــلزار
نشسته دیو بر دلـــــــــــهاى خفته‏
همه جا بذر نومــــــــــــیدى شکفته‏
زده زنـــــــــــگارها آئین و مذهب‏
دمى، رویى زسرور نیست یا رب‏
به اشک چشم و مهر و ماه، سوگند
به آه و ناله دلــــــــــــــهاى دربند
اگر نرگس زهجرت زار زار است‏
شقایق تا قیامت دغـــــــــدار است‏

آواتار محمد عسگری
توسط   محمد عسگری   ۵۵۵۶ روز قبل
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
تا ساحل چشمان توتکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهى آمد
آنقدر نیامدى که ما پیر شدی
اللهم عجل لولیک الفرج
آواتار محمد عسگری
توسط   محمد عسگری   ۵۵۵۶ روز قبل

هنوزم انتظارو انتظار است        هنوزم دل به "ســیــنـــه" بی قرار است

 

    هنوزم خواب میبینم به شبها    همان مردی که بر اسبی سوار است

 

    همان مردی که جمعه آید روزی ...    و این پایان خوب انتظار است 

آواتار محمد عسگری
توسط   محمد عسگری   ۵۵۵۶ روز قبل

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد

بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد

سوگند به هر چهارده آیه نور

سوگند به زخم های سرشار غرور

آخر شب سرد ما سحر می گردد

مهدی به میان شیعه برمی گردد

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۵۴ روز قبل

روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است

 

گر کند یوسف زهرا نظری نوروز است

 

ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج

 

که نگاهم نگران منتظر آن روز است

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۵۴ روز قبل
باز هم جمعه شد و غصّه ی من تازه شده
درد این بی خبری بی حد و اندازه شده

باز هم جمعه شد و چشم به ره مانده شدم
باز از دوری تو خسته و درمانده شدم
باز هم جمعه شد و از تو خبر نشنیدم
باز از بی خبری های دلــــم نالــیدم
باز هم درد فراقـت کـمرم را خم کرد
باز دوری تو چشمان مرا پر نم کرد
باز هم جمعه شد و چشم به در منتظرم
شاید آورد صبا از مه رویت خبرم
آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۵۳ روز قبل

روز ها بگذشت و تقویم زمان تکمیل شد

 

سالمان با صوت حوّل حالنا تحویل شد

 

باز هم بر ما به خاک افتادگان درگهت

 

صبح غمگینی بدون حضرتت تحمیل شد

آواتار احمد قدس
توسط   احمد قدس   ۵۵۵۰ روز قبل

صفات یاران حضرت مهدی (عج)

هر یک قوة چهل مرد را دارند
دل‌هایشان مانند پارة آهن یا پارة فولاد محکم می‌گردد
از شیر دلیرتر می‌شوند
از نیزه‌ کاری‌تر خواهند بود
شمشیر آن‌ها از آسمان می‌آید، در حالی که اسامی خود و پدراشان بر روی آن‌ها نوشته شده است
عاشق و مطیع امام(ع) هستند مانند اطاعت یک کنیز از مولایش
بر روی زمین که راه می‌روند زمین افتخار می‌کند و می‌گوید «مرّ بی صاحب القائم؛ یاور حضرت قائم(ع) از من عبور کرد.»
اگر بر کوه‌ها بگذرند، کوه‌ها در هم فرو ریزند
دست از شمشیرهای خود باز نمی‌گیرند تا آن که خدای تعالی راضی شود
پارسایان شب
شیران روز
اینان تنها از خدای متعال می‌ترسند
فریاد «لا إله إلّا الله» آنان بلند است
همواره آرزوی شهادت را دارند
بادهای مختلف آن‌ها را از مسیر حق جدا نمی‌کند
اکثر این 313 نفر جوانند
اکثر این 313 نفر عجمی هستند
شعار یاران حضرت مهدی(ع)، «یالثارات الحسین؛ بیاید به خون‌خواهی حسین» است.